کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
وات
/vāt/
معنی
واحد قدرت الکتریسیته که برای ادامۀ جریان برق لازم میشود. Δ برگرفته از نام جیمز وات، مخترع دیگ بخار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کلمه، واژه
۲. سخن
۳. پوستین
برابر فارسی
نویسه
دیکشنری
character
-
جستوجوی دقیق
-
وات
واژگان مترادف و متضاد
۱. کلمه، واژه ۲. سخن ۳. پوستین
-
وات
فرهنگ واژههای سره
نویسه
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) سخن . (برهان )(آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). || حرف . (برهان ) (جهانگیری ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ حرف . و هر سخنی که از دو وات آمیخته باشد دو حرفی خوانند همچون سر و دم و بر. (آنندراج ).
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) (اصطلاح فیزیکی ) واحدی که برای سنجش نیروی الکتریسیته در علوم به کار میرود. این واحد به نام «وات » دانشمند ومخترع معروف انگلیسی نامیده شده است و متناسب است با مقدار مقاومت هادی جریان الکتریسیته ضرب در مجذور (توان دوم ) شدت جریانی که از مولد...
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِ) پوستین . (رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به واتگر و رجوع به پوستین شود.
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . (اِخ ) جیمز. دانشمند مخترع معروف انگلیسی که در سال 1736 م . متولد شدو در 1819 درگذشت . وی یکی از دانشمندانی است که برای سنجش نیرو (در علوم ) «اسب بخار» را برابر Kgm 75 =یک اسب بخار، انتخاب کرد. واحد سنجش نیروی الکتریسته نیز به نام او خوانده میش...
-
وات
لغتنامه دهخدا
وات . [ ت َ ] (اِخ ) در اصطلاح اوستائی ، فرشته ٔ باد. در اوستا معمولا به معنی باد و گاهی اسم خاص «ایزدباد» میباشد. روز 22 ماه در محافظت این ایزد است در بندهشن واترنگبوی (بادرنگبوی ) گیاه مخصوص ایزدباد نامیده شده است . (از یشت ها ترجمه ٔ پورداود ج 2 ص...
-
وات
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کلمه ، سخن .
-
وات
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پوستین .
-
وات
فرهنگ فارسی معین
[ انگ - فر. ] (اِ.) واحدی است که برای سنجش مقدار نیروی الکتریسیته بکار می رود و معادل است با مقدار یک ژول انرژی در یک ثانیه ، به عبارت دیگر هرگاه از یک سیم هادی آن قدر جریان الکتریسیته بگذرد که معادل یک ژول انرژی در یک ثانیه مصرف شود، گوییم به انداز...
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: watt] (فیزیک) vāt واحد قدرت الکتریسیته که برای ادامۀ جریان برق لازم میشود. Δ برگرفته از نام جیمز وات، مخترع دیگ بخار.
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vāt ۱. حرف؛ سخن.۲. کلمه.
-
وات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vāt پوستین.
-
وات
دیکشنری فارسی به عربی
واط