کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیکل دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قد و هیکل
فرهنگ گنجواژه
اندام.
-
خوش قد و هیکل/ قد و قواره
لهجه و گویش تهرانی
خوشقامت.
-
جستوجو در متن
-
تنه(و) توشه ،()دار
لهجه و گویش تهرانی
هیکل،هیکل دار،قوی
-
متين
دیکشنری عربی به فارسی
قوي هيکل , تنومند , ستبر , هيکل دار
-
هیکلی
لهجه و گویش تهرانی
هیکل دار
-
تن و توشه
فرهنگ گنجواژه
هیکل.()دار
-
جوزعلی
لهجه و گویش تهرانی
هیکل دار بی مصرف
-
robust
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قدرتمند، تنومند، ستبر، قوی هیکل، خوش بنیه، هیکل دار
-
robuster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
robuster، تنومند، ستبر، قوی هیکل، خوش بنیه، هیکل دار
-
robustest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوی، تنومند، ستبر، قوی هیکل، خوش بنیه، هیکل دار
-
دکَل
لهجه و گویش تهرانی
بز نر/آدم هیکل دار
-
دَکَل باز
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زنان هیکل دار را می پسنددد
-
کلب الاسکيمو
دیکشنری عربی به فارسی
پوست دار , خشک , نيرومند ودرشت هيکل
-
husky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هسکی، نیرومند و درشت هیکل، خشک، پوست دار
-
باهیکل
لغتنامه دهخدا
باهیکل . [ هََ / هَِ ک َ ] (ص مرکب ) که هیکل دارد. هیکل دار. تنومند.