کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیوی
لغتنامه دهخدا
هیوی . [ هََ ی َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به هیأت . || عالم به علم هیأت . اخترشناس . ستاره شناس . ستاره شمر. اخترشمار. رجوع به هیأت شود.
-
واژههای همآوا
-
حیوی
لغتنامه دهخدا
حیوی . [ ح َ ی َ وی ی ] (ع ص نسبی ) و حیی منسوب است به حَی ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حی شود.
-
جستوجو در متن
-
لالاند
لغتنامه دهخدا
لالاند. (اِخ ) ژزف ژِ رُم دو. منجم و هیوی فرانسوی . مولد بورگ (1807-1732).
-
ادکس
لغتنامه دهخدا
ادکس . [ اُ دُ ](اِخ ) عالم هیوی یونانی از اهالی کنید که اختراع شاخص افقی را به وی نسبت کنند. (409 - 356 ق . م .).
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) آملی ظاهراً عالم هیوی و ریاضی یا فقیه معاصر یا قریب العصر با بیرونی . در آثار الباقیه ابوریحان نام او آورده است و کتابی دلائل القبله بدو منسوب است .
-
امراءة المسلسلة
لغتنامه دهخدا
امراءة المسلسلة. [ اِ رَ ءَ تُل ْ م ُ س َ س َ ل َ ](اِخ ) (سحابی ) یکی از بزرگترین سحابیهای آسمان است .(از کتاب هیئت تألیف سرتیب سیدباقر هیوی ص 129). و رجوع به امراءة المسلسلة (صورت فلکی ) و سحابی شود.
-
علی انصاری
لغتنامه دهخدا
علی انصاری . [ ع َ ی ِ اَ ] (اِخ )ابن ابراهیم بن محمدبن همام بن محمدبن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی ، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . هیوی و عالم به احوال آسمان و فلک بود. رجوع به علی (ابن شاطر...) شود.
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) صوفی . منجم و هیوی . او راست : کتاب الزیج و آن اثر، اصلاح زیج سمرقندی است . صاحب کشف الظنون در ذیل زیج الوغ بیک گوید: محمدبن ابی الفتح صوفی مصری زیج الوغ بیک را مختصر کرده است و هم در جای دیگر زیج شیخ ابی الفتح الصو...
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) العروضی . ظاهراً حکیمی هیوی و ریاضی بمائه ٔ چهارم معاصر غلام زحل عبیداﷲبن الحسن و مقدسی و قومسی و ابوسلیمان منطقی و ابوزکریای ضیمری و ابوالفتح نوشجانی . رجوع بتاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 224 س 12 - 14 و رجوع به...
-
امراءةالمسلسلة
لغتنامه دهخدا
امراءةالمسلسلة. [ اِ رَ ءَ تُل ْ م ُ س َ س َ ل َ ] (اِخ ) (صورت فلکی ) یکی از صور فلکی است که بین صورت فرس اعظم و صورت بر ساوش قرار دارد و سه کوکب از فرس اعظم و یک کوکب از امراءة المسلسلة مجموعاًچهارگوشه ای تشکیل می دهند که آنرا مربع فرس یا قطع الفرس...
-
حبیب اﷲ ذوالفنون
لغتنامه دهخدا
حبیب اﷲ ذوالفنون . [ ح َ بُل ْ لاهَِ ذُل ْ ف ُ ] (اِخ ) عالم هیوی و منجم معاصر. ولادت او 1282 هَ . ق . وفات 1326 هَ .ق . وی در زی علماء روحانی منسلک بود. او راست : استخراج تقویم سالها که در سالنامه ٔ پارس از سال 1309 - 1332 هَ . ق . منتشر گردید، و زی...
-
وقت شناس
لغتنامه دهخدا
وقت شناس . [ وَ ش ِ ] (نف مرکب ) وقت شناسنده . موقع شناس . (یادداشت مرحوم دهخدا). کسی که زمان و موقع هر کاری را می شناسد. مقابل وقت ناشناس و وقت نشناس : به سمع خواجه رسان ای ندیم وقت شناس به خلوتی که در او اجنبی صبا باشد. حافظ. || عالم به علم ساعات و...
-
اراتس تن
لغتنامه دهخدا
اراتس تن . [ اِ ت ُ ت ِ ] (اِخ ) ریاضی دان و هیوی و فیلسوف مشهور اسکندرانی . متولد به قورینا (سیرِن ) بسال 276 ق . م . وی بسن هشتادسالگی از گرسنگی بمرد. او خواست موافق اطلاعات جدیده نقشه ٔ صحیحی از عالم زمان خود ترسیم کند. منابع و مواد لازمه را در اس...