کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیمان
/hayamān/
معنی
۱. عاشق شدن؛ شیفته شدن.
۲. شیفتگی؛ شوریدگی؛ دلدادگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیمان
لغتنامه دهخدا
هیمان . [ هََ ] (ع ص ) تشنه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). عطشان . (اقرب الموارد). || شیفته و سرگشته . (منتهی الارب ). محب شدیدالوجد. (اقرب الموارد). || شتر هیمازده . (منتهی الارب ). شتر مبتلی به مرض هیام . (اقرب الموارد). مؤنث آن هَیمی ̍. (اقرب ا...
-
هیمان
لغتنامه دهخدا
هیمان .[ هََ ی َ ] (ع مص ) دوست داشتن زن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || عاشق گردیدن و سرگشته و شیفته شدن از عشق و رفتن بر غیر اراده و مراد. (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هامت الناقة هَیَماناً؛ ذهبت علی وجهه [ وجهها ]...
-
هیمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hayamān ۱. عاشق شدن؛ شیفته شدن.۲. شیفتگی؛ شوریدگی؛ دلدادگی.
-
جستوجو در متن
-
hoyman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیمان
-
Hyman Rickover
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیمان ریکور
-
Hyman George Rickover
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیمان جورج ریکور
-
هیمی
لغتنامه دهخدا
هیمی . [ هََ ما ] (ع ص ) مؤنث هیمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). شتر مبتلا به هیام . (از اقرب الموارد). رجوع به هیمان شود.
-
هیماء
لغتنامه دهخدا
هیماء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث هَیْمان . (منتهی الارب ). رجوع به هَیْمان شود. || دشت بی آب و بی نشان و بی راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیابان که در آن آب نبود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || بیماریی است شتر را که به آشامیدن آب باران فراهم به بیاب...
-
شیفته گشتن
لغتنامه دهخدا
شیفته گشتن . [ ت َ / ت ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شیفته گردیدن . شیفته شدن . عاشق گشتن . دل دادن . (یادداشت مؤلف ): هیم ، هیمان ؛ شیفته گشتن به عشق . (دهار) : نوبه نو شیفته گردم چو به من نوبه نو پیک خیالش برسد.خاقانی .
-
اصطلام
لغتنامه دهخدا
اصطلام . [ اِ طِ ] (ع مص ) از بیخ برکندن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). از بن برکندن . (تاج المصادر بیهقی ). استیصال . (اقرب الموارد) : گفت [ عبداﷲ زبیر ] ... کنا اهل بیت من العرب اصطلمنا عن آخرنا و ماصحبنا عاراً. (تاریخ بیهقی ص 1...
-
هیم
لغتنامه دهخدا
هیم . [ هََ ] (ع مص ) شیفته گشتن به عشق . (دهار). دوست داشتن زن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || عاشق گردیدن و سرگشته و شیفته شدن از عشق و رفتن بغیر اراده و مراد. (آنندراج ) (اقرب الموارد). شیفته شدن به عشق و روی بنهادن به جایی . (المصادر زوزنی ...
-
يَهِيمُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
حيران و سرگردانند (کلمه يهيمون از هام - يهيم - هيمانا است و اين واژه به معناي آنست که کسي پيش روي خود را بگيرد و برود ، و مراد از هيمان در هر وادي در عبارت "أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي کُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ"، افسار گسيختگي آنان در سخن گفتن است ، ميخو...
-
سکر
لغتنامه دهخدا
سکر. [ س ُ ] (ع اِمص )مستی . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). || (مص ) مست شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). || نشأه . (غیاث ). || (اِ) شراب و آنچه مست گرداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || در اصط...
-
پسوم
لغتنامه دهخدا
پسوم . [ پْسُم ْ/ پ ِ سُم ْ ] (اِخ ) نام کتابی از عهد عتیق مرکب از 150 مزمور مقدس که کاتولیکها آنرا بداود نسبت کنند و آنها از حیث زیبائی شعر وخیالات عالی شاهکار شعر تغزلی بشمار است و یهود آن مزامیر را هنوز عالیترین سرود مذهبی دانند و در نزد کاتولیکها...