کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیل بوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیل بوا
لغتنامه دهخدا
هیل بوا. [ ] (اِ مرکب ) قاقله ٔ صغیره . رجوع به هیل و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی شود.
-
واژههای مشابه
-
هیل هیل
لغتنامه دهخدا
هیل هیل . (اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ حاجی وند هیهاوند از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 77).
-
هیل غراب
لغتنامه دهخدا
هیل غراب . [ ] (اِ مرکب ) قاقله ٔ کبار. رجوع به قاقله شود.
-
ابی هیل
لغتنامه دهخدا
ابی هیل . [ اَ ] (اِخ ) (پدر قوّت ) نام پنج تن به تورات : اوّل پدر سورَئیل رئیس قبیله ٔ مرادی . دوم زوجه ٔ ابی شور. سوم پسر حوری از اولاد کاد. چهارم زوجه ٔ رحبعام . پنجم پدر استر.
-
هِل و هیل
فرهنگ گنجواژه
چیزهای کم ارزش، هل و ادویه.
-
Baker and Hill osteotomy
استخوانبُری بیکر و هیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برش پاشنه و وارد کردن گوِهای از استخوان در آن برای اصلاح تغییر شکل استخوان مچ پا
-
جستوجو در متن
-
قردامومن
لغتنامه دهخدا
قردامومن . [ ] (معرب ، اِ) قاقله ٔ صغار. هیل . هیل بوا. هل . خیربوا. رجوع به قاقله ٔ صغار شود.
-
خیربواء
لغتنامه دهخدا
خیربواء. [ خ َ ب َوْ وا ] (ع اِ) هیل . هیل بوا. قاقله ٔ صغار. هل . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
حب هان
لغتنامه دهخدا
حب هان . [ ح َب ْ ب ِ ] (اِ مرکب ) قاقله ٔ صغیر. هال . هیل بوا. هِل . || تین الفیل . || تخم گل یُسر. حب البلوغ .
-
شوشمیر
لغتنامه دهخدا
شوشمیر.(اِ) هل . (یادداشت مؤلف ). قاقله ٔ صغیر است و گفته اند یونانی است . (فهرست مخزن الادویه ). هیل و به عربی قاقله ٔ صغار و خیربوا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). هیل باشد که به هندی آلاچی گویند. (فرهنگ رشیدی ). بفارسی اسم قاقله ٔ صغیر و گفته اند یو...
-
افاویه
لغتنامه دهخدا
افاویه . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَفواه ، جج ِ فوه ، بمعنی دهان و دندان و دیگ افزار و بوی افزار که از آن خوشبوی را نیکو نمایند و رنگ شکوفه وگونه ٔ آن و صنف هر چیز و گونه ٔ آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به افواه و فوه شود. ||...
-
قاقله ٔ صغار
لغتنامه دهخدا
قاقله ٔ صغار. [ ق ُ ل َ / ل ِ ی ِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) و نیز آن را شُمشُر و شوشمر و خیربوا و هیل بوا و هال بواو هیل انثی به هندی گجراتی الایچی و چهونی الایچی نامند و آن ثمر نباتی است که در ملعیار در کوه موسوم به هیلی و نواحی آن بهم میرسد و د...