کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیلة
لغتنامه دهخدا
هیلة. [ ل َ ] (ع اِ) ترس و کار هولناک . (منتهی الارب ). مخافة و ترس . (اقرب الموارد).
-
هیلة
لغتنامه دهخدا
هیلة. [ هََ ل َ ] (اِخ ) نام بزی که زالی را بود که دوشنده اگر بر وی سختی کردی شیر دادی و الا سرون زدی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
هیله
لغتنامه دهخدا
هیله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) بر وزن و معنی حیله باشد. || و کلمه ٔ نیک را نیز گویند. (برهان ).
-
واژههای همآوا
-
حیلت
واژگان مترادف و متضاد
۱. تزویر، حیله، خدعه، دوال، فریب، مکر، نیرنگ ۲. چارهاندیشی، چاره، چارهگری ۳. تدبیر، ترفند، شگرد ۴. توانایی، قدرت
-
حیلت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . حیلة ] (اِمص .) نک حیله .
-
حیلت
لغتنامه دهخدا
حیلت . [ ل َ ] (ع اِ) حیلة. مکر. دستان . تدبیر. غدر. بهانه . فریب . (ناظم الاطباء). زرق . دلغم . (لغت نامه ٔ اسدی ) : کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت ترادیدم به برنایی فسارآهخته و لانه . کسایی .می بدانید کاین جهان فسوس همه باد است و حیلت و د...
-
حیلة
لغتنامه دهخدا
حیلة. [ ح َ ل َ ] (ع اِ) بزان بسیار. || گله ٔ گوسفند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || حذافت و جودت نظر و قدرت بر تصرف . (منتهی الارب ). اسم است احتیال را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). حیل . حول . (منتهی الارب ). || سنگها که از اطراف و جوانب کوه ب...
-
حیلة
لغتنامه دهخدا
حیلة. [ ل َ ] (ع اِ) حیله . حذاقت و جودت نظر. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قدرت بر تصرف . (منتهی الارب ). نظر و قدرت بر تصرف و توانائی . (ناظم الاطباء). ج ، حِوَل ، حِیَل ، حیلات . (منتهی الارب ). || چاره : چون غدر کرد حیله نماندم جز آن کزوفر...