کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ha(e)lā) نام پرندهای است ، باشه (پرندهای شکاری کوچکتر از باز) .
-
هیلا
لغتنامه دهخدا
هیلا. [ هََ / هَِ ] (اِ) باشه را گویند و آن پرنده ای است شکاری کوچکتر از باز.(برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || (اِخ ) نام غولی ماده است در شعر ذیل از نظامی : ماده هیلاو نام نر غیلاست کارشان کردن بدی و بلاست .نظامی .
-
واژههای همآوا
-
هیلع
لغتنامه دهخدا
هیلع.[ هََ ل َ ] (ع ص ) سست و ضعیف . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
hylas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیلا
-
genus Hyla
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنس هیلا
-
Hyla arenicolor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیلا آرینیکولور
-
Hyla regilla
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیلا رگیلا
-
hyla
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیلا، قورباغه درختی
-
غیلا
لغتنامه دهخدا
غیلا. (اِخ ) نام غولی نر : نر و ماده دو غول چاره گرندکآدمی را ز راه خود ببرندماده هیلا و نام نر غیلاست کارشان کردن بدی و بلاست .نظامی .
-
ابوسراقه
لغتنامه دهخدا
ابوسراقه . [ اَ س ُ ق َ ] (ع اِ مرکب ) باشه . باشق . ابوعیاض . (مهذب الاسماء). هیلا. موشخوار. موشخور. و آن از طیور جوارح است خردتر از باز از زردچشمان .