کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیفده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیفده
لغتنامه دهخدا
هیفده . [ دَه ْ ] (عدد، ص ، اِ) هفده . عدد اصلی مرکب از هفت و ده . آن عدد که پس از شانزده و قبل از هیجده است : ده تخت جامه ٔ مرتفع از هر لونی و ده کنیزک و هیفده غلام . (تاریخ بیهقی ). رجوع به هفده شود.
-
جستوجو در متن
-
کنیزک
لغتنامه دهخدا
کنیزک . [ ک َ زَ ] (اِ مصغر) کاف آخر این لفظ جزو کلمه نیست بلکه برای تصغیر یا تحقیر است .(غیاث ). مصغر کنیز یعنی کنیز خردسال . (ناظم الاطباء). پهلوی ، پازند کنیچک ؛ زن خرد. پرستار زن . دخترک یا زنکی که برده باشد. کنیز.(فرهنگ فارسی معین ). فتاة. (ترجم...
-
جابر
لغتنامه دهخدا
جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان . قفطی آرد: جابربن حیان الصوفی الکوفی از متقدمین در علوم طبیعی است و بخصوص در علم کیمیا ماهر بودو تألیفات بسیار و مصنفات مشهوری در آن علم دارد معذلک بر بسیاری از علوم فلسفی مطلع بوده است و از پیروان علم معروف به علم باط...