کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیدرومتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیدرومتر
/hidrometr/
معنی
ابزاری برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
hydrometer
-
جستوجوی دقیق
-
هیدرومتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hydromètre] hidrometr ابزاری برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات.
-
جستوجو در متن
-
hemadrometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدرومتر
-
hydrometeorologist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدرومتر شناس
-
thermohydrometer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترمو هیدرومتر
-
آب سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) 'ābsanj آلتی برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات؛ هیدرومتر.
-
چگالی سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (فیزیک) čegālisanj وسیلهای که با آن درجۀ غلیظ بودن مایعات را میسنجند؛ هیدرومتر.