کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیدراته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیدراته
/hidrāte/
معنی
آبدار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیدراته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: hydraté] (شیمی) hidrāte آبدار.
-
جستوجو در متن
-
hydrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدراته شده
-
nonhydrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر هیدراته
-
hydranth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدراته
-
hydrated lime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آهک هیدراته
-
sesquihydrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سموم هیدراته
-
hydrated aluminum oxide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکسید آلومینیوم هیدراته شده
-
آبدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'ābdār ۱. پرآب: میوۀ آبدار.۲. شاداب؛ باطراوت.۳. دارای جلا و برندگی؛ جوهردار: شمشیر آبدار.۴. [مجاز] رکیک: فحش آبدار.۵. (شیمی) هیدراته؛ آمیخته با آب.۶. [مجاز] محکم: بوسهٴ آبدار.۷. (اسم، صفت) متصدی آبدارخانه که شربت، چای، قهوه، قلیان، و مانندِ...