کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیدر
/hidr/
معنی
جانوری از نوع پلیپ، ساکن آبهای شیرین با بدنی استوانهایشکل و باریک و دارای چندین شاخک در یک طرف خود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hydre] ‹ئیدر› hidr جانوری از نوع پلیپ، ساکن آبهای شیرین با بدنی استوانهایشکل و باریک و دارای چندین شاخک در یک طرف خود.
-
واژههای همآوا
-
حیدر
فرهنگ نامها
(تلفظ: heydar) (عربی) شیر ، اسد ؛ (در اعلام) لقب حضرت علی (ع) .
-
حیدر
واژگان مترادف و متضاد
اسد، شیر، ضیغم، لیث، هژبر
-
حیدر
فرهنگ فارسی معین
(حِ دَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شیر. 2 - لقب علی بن ابی طالب .
-
حیدر
لغتنامه دهخدا
حیدر. [ ح َ دَ ] (اِخ ) ابن جنید. شیخ حیدربن جنید صفوی مقتول در 893 هَ . ق . وی مورد توجه دایی خویش اوزون حسن قرار گرفت و آن شاه دختر خود عالم شاه بیگی را بدو داد. شیخ حیدر به اتباع خود دستور داد که کلاه سرخ رنگ بر سر گذراند. وی مانند پدرش در جنگ با ...
-
حیدر
لغتنامه دهخدا
حیدر. [ ح َ دَ ] (اِخ ) نام علی بن ابیطالب (ع ). (شرفنامه ٔ منیری ) : گر او رفتی بجای حیدر گردبرزم شاه گردان عمرو عنترنش آهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی .این سنیان که سیرتشان بغض حیدر است حقا که دشمنان ابوبکر و عمرّند. ناصرخس...
-
حیدر
لغتنامه دهخدا
حیدر. [ ح َ دَ ] (ع اِ) شیر. (منتهی الارب ) (غیاث ) (آنندراج ). اسد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). ج ، حیادر. (مهذب الاسماء).
-
حیدر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] heydar شیر.
-
جستوجو در متن
-
acidhead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسید هیدر
-
polyhybrid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلی هیدر
-
لرن
لغتنامه دهخدا
لرن . [ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به هیدر شود.
-
گوارشی
لغتنامه دهخدا
گوارشی . [ گ ُ رِ ] (ص نسبی ) منسوب به گوارش .- جانوران گوارشی ؛ ساختمان بدن آنهامانند هیدر است ولی غدد تناسلی ندارند. در انتهای بدن آنها دهانشان قرار دارد که دور آن شاخکها قرار دارد. شاخکها ساده یا منشعبند و یا انتهای آنها مانند چماقی گرد است که نم...