کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیدخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیدخ
/heydax/
معنی
۱. اسب جوان تندوتیز.
۲. اسبی که بهسختی رام شود.
۳. اسب جنگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیدخ
لغتنامه دهخدا
هیدخ . [ هََ / هَ ِ دَ ] (اِ) اسب تند و تیز و جهنده است و به عربی طمر خوانند و بجای خاء جیم هم آمده است . (برهان ) (شعوری ) (آنندراج ). اسبی نیک جنگی . (نسخه ای از اسدی ). هی به معنی اسب و دخ به معنی خوب . (آنندراج ) (انجمن آرا). اسب نوزین . (حاشیه ٔ...
-
هیدخ
فرهنگ فارسی معین
(هَ دَ) (اِ.) اسب جوان سرکش که به سختی رام شود.
-
هیدخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هیدج، بیدخ› [قدیمی] heydax ۱. اسب جوان تندوتیز.۲. اسبی که بهسختی رام شود.۳. اسب جنگی.
-
جستوجو در متن
-
بیدخ
لغتنامه دهخدا
بیدخ . [ ب َ / ب ِ ی ْ دَ ] (اِ) اسب جلد و تند و تیزخیز را گویند. (برهان ). مؤلف انجمن آراپس از نقل گفته ٔ برهان گوید: این لغت ببای عربی غلطاست و تصحیف خوانی کرده اند و هیدخ به هاء و به یای تازی بمعنی اسب جلد و تیز است . و رجوع به هیدخ شود.
-
کره
لغتنامه دهخدا
کره . [ ک ُرْ رَ / رِ ] (اِ) چون مطلق گویند مراد بچه ٔ اسب باشد. مَهر. (یادداشت مؤلف ). || بچه ٔ اسب و ستور و خرالاغ را گویند. (برهان ). بچه ٔ اسب و خر و اشتر. (آنندراج ). بچه ٔ ستور مانند اسب و خر و شتر تا یک سال و یا دو سال . (ناظم الاطباء). بچه ٔ...
-
توسن
لغتنامه دهخدا
توسن . [ ت َ / تُو س َ] (ص ، اِ) نافرهخته بود؛ یعنی ناآموخته . (لغت فرس اسدی چ دبیرسیاقی ص 154). وحشی و رام نشونده را گویند عموماً. (برهان ). سرکش و گردنکش و وحشی و ناآزموده . (ناظم الاطباء)... در هر صورت توسن در مردم سرکش نیز استعمال میشود... (انجمن...