کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیدان
/haydān/
معنی
۱. جبان.
۲. مضطرب.
۳. بخیل.
۴. احمق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هیدان
لغتنامه دهخدا
هیدان . [ هََ ] (ع ص ) بددل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جبان و ترسو. || مضطرب و پریشان . (از اقرب الموارد). || بخیل و احمق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هو یعطی الهیدان و الریدان ؛ یعنی می بخشد مردم شناخته و ناشناخته را. (منتهی الارب ) (آنندرا...
-
هیدان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] haydān ۱. جبان.۲. مضطرب.۳. بخیل.۴. احمق.
-
واژههای همآوا
-
حیدان
لغتنامه دهخدا
حیدان . [ ح َ ] (ع اِ) سنگ که از سم ستور به یک سو جهد در رفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سنگ که از سم ستور بجهد در زمین . (مهذب الاسماء).
-
حیدان
لغتنامه دهخدا
حیدان . [ ح َ ی َ ] (ع مص ) میل کردن و بگشتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به حَید شود.
-
جستوجو در متن
-
جبان
لغتنامه دهخدا
جبان . [ ج َ ] (ع ص )بددل ، مرد باشد یا زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (دستوراللغات ) (ناظم الاطباء). بددل . (مهذب الاسماء). بیدل . (زمخشری ). هاع . (نصاب ). هیدان . (منتهی الارب ). مرغ دل . (یادداشت مؤلف ). مَنغوه . (منتهی الارب ). || ترسنده...
-
بددل
لغتنامه دهخدا
بددل . [ ب َْ، دِ ] (ص مرکب ) ترسنده و ترسناک . (برهان قاطع). ترسناک . (غیاث اللغات ). ترسنده و بیمناک ورمیده خاطر. (انجمن آرا) (آنندراج ). بزدل ، نقیض شجاع . (هفت قلزم ). جبان و ترسناک . (ناظم الاطباء). جبان . (زمخشری ) (دستوراللغة). جُبّا. فَشِل . ...
-
بیدل
لغتنامه دهخدا
بیدل . [ دِ ] (ص مرکب ) (از: بی + دل ) که دل ندارد. (یادداشت مؤلف ). دل از کف داده :بت من جانور آمد شمنش بیدل و جان منم او را شمن و خانه ٔ من فرخارست . بوالمعشر.بدانی گر چو من بیدل بمانی فغان از من بگیتی بیش خوانی ... (ویس و رامین ).گفتم که مکن میر ...