کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیجان
/haya(e)jān/
معنی
۱. برانگیخته شدن؛ مضطرب گشتن؛ بهجوشوخروش آمدن.
۲. اضطراب؛ جوشوخروش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اضطراب، تلاطم، شور، غضب، غلیان ≠ آرامش
دیکشنری
ado, drama, emotion, excitement, ferment, fever, fire, flutter, headiness, heat, intensity, liveliness, madness, raciness, sensation, stir, suspense, thrill, twitter, wildness
-
جستوجوی دقیق
-
emotion
هیجان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت برانگیختگیای که با تغییرات بدنی و احساسی همراه است و ممکن است به بروز حرکت یا عملی منجر شود که نمایانگر نوع و شدت هیجان عارضشده بر فرد است
-
هیجان
واژگان مترادف و متضاد
اضطراب، تلاطم، شور، غضب، غلیان ≠ آرامش
-
هیجان
لغتنامه دهخدا
هیجان . [ هََ ی َ ] (ع مص ) هیج . هیاج . برانگیخته شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). انگیخته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن . (اقرب الموارد). رجوع به هیج و هیاج شود. || (اِمص ) جوش . جوشش . شور....
-
هیجان
فرهنگ فارسی معین
(هَ یَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آشفته شدن . 2 - برانگیخته شدن ، اضطراب . 3 - (اِ.) خشم ، غضب .
-
هیجان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] haya(e)jān ۱. برانگیخته شدن؛ مضطرب گشتن؛ بهجوشوخروش آمدن.۲. اضطراب؛ جوشوخروش.
-
هیجان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: daspâčagi طاری: daspâčegi طامه ای: hayaǰân طرقی: hayaǰân / zowq کشه ای: hayaǰân نطنزی: hayaǰân
-
هیجان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار دوار , ايقاد , حمي , رغوة , عاصفة , غليان , هيجان
-
واژههای مشابه
-
هيجان
دیکشنری عربی به فارسی
ديوانه کردن , شوريده کردن , اشفتن , ديوانگي اني , شوريدگي , هيجان
-
excitement
هیجانزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت هیجانی همراه با اشتیاق و تمایل و انتظار و برانگیختگی عمومی
-
excited 2
هیجانزده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار هیجانزدگی
-
expressionist
هیجاننما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] 1. هنرمندی که در خلق آثار خود از شیوۀ هیجاننمایی بهره گیرد 2. فیلمی که در تولید آن از شیوۀ هیجاننمایی استفاده شده است
-
expressionism
هیجاننمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوهای نوین از بیان تجسمی که هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال معوج و خطوط زمخت بهره گیرد
-
هیجان زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
هستيريا
-
هیجان داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
فوران