کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیئت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هیئت
/ha(e)y'at/
معنی
۱. کیفیت، شکل، و صورت چیزی؛ حال؛ شکل؛ صورت.
۲. عده و دستهای از مردم.
۳. (نجوم) علمی که دربارۀ ستارگان بحث میکند؛ ستارهشناسی.
〈 هیئت دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانهها در پایتخت یک کشور؛ کوردیپلماتیک.
〈 هیئت منصفه: (حقوق) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بیگناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی میدهند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حالت، نهاد، وضع
۲. ریخت، شکل، شکل، صورت، ظاهر، قیافه
۳. نشان
برابر فارسی
دسته، ریخت، گروه
دیکشنری
board, carriage, commission, council, form, panel
-
جستوجوی دقیق
-
هیئت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حالت، نهاد، وضع ۲. ریخت، شکل، شکل، صورت، ظاهر، قیافه ۳. نشان
-
هیئت
فرهنگ واژههای سره
دسته، ریخت، گروه
-
هیئت
فرهنگ فارسی معین
(هَ ئَ) [ ع . هیئة ] (اِ.) 1 - شکل ، صورت ، حال ، کیفیت . 2 - علم نجوم .
-
هیئت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هَیئة، جمع: هَیئات] ha(e)y'at ۱. کیفیت، شکل، و صورت چیزی؛ حال؛ شکل؛ صورت.۲. عده و دستهای از مردم.۳. (نجوم) علمی که دربارۀ ستارگان بحث میکند؛ ستارهشناسی.〈 هیئت دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانهها در پایتخت یک کشور؛ کو...
-
واژههای مشابه
-
هیئت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← گشتالت
-
election commission, electoral commission, election board, electoral board, electoral council, board of elections
هیئت انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نهاد مسئول برگزاری انتخابات
-
panel
هیئترئیسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] عدهای از متخصصان و صاحبنظران که در گردهماییها، ضمن بحث و پاسخ به پرسشها، جلسات را اداره میکنند
-
ملک هیئت
لغتنامه دهخدا
ملک هیئت . [ م َ ل َ هََ / هَِ ءَ ] (ص مرکب ) ملک شمایل . فرشته شکل . فرشته طلعت : جمشید ملک هیئت خورشید ملک هیبت یک هندسه ٔ رایش معمار همه عالم .خاقانی .
-
خوش هیئت
لغتنامه دهخدا
خوش هیئت . [ خوَش ْ / خُش ْ هََ / هَِ ءَ ] (ص مرکب ) خوش ترکیب . با هیئت خوب . خوش شکل .
-
علم هیئت
واژهنامه آزاد
علم نجوم، علم افلاک و آسمانها
-
independent election commission, IEC
هیئت مستقل انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] 1. نهادی مستقل از قوۀ مجریه که در جایی که این قوه نمیتواند بیطرف باشد، نظارت بر انتخابات و تضمین صحت آن را بر عهده میگیرد 2. هیئتی که برگزاری انتخابات اولیه یا انتخابات انتقالی را بهعنوان بخشی از فرایند اعتمادسازی ...
-
change control board, CCB
هیئت واپایش تغییر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] گروهی رسمی متشکل از ذینفعان پروژه که وظیفۀ واپایش تغییر را بر عهده دارند
-
هیئت 1، کمیسیون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← گروه 1
-
روانشناسی هیئتنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ← روانشناسی گشتالت