کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هکک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هکک
/ho(e)kak/
معنی
= سکسکه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هکک
لغتنامه دهخدا
هکک . [ هَِ ک َ ] (اِ) چیزی را گویند مانند کجاوه . (برهان ).
-
هکک
لغتنامه دهخدا
هکک . [ هَُ ک َ ] (اِ) به معنی هکچه که جستن گلوباشد، و به عربی فواق خوانند. (برهان ) : زآب سنان به سینه ٔ دشمن فرونشان چون زامتلای خون دل او را هکک بود.امیرخسرو.
-
هکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ho(e)kak = سکسکه
-
واژههای همآوا
-
حکک
لغتنامه دهخدا
حکک . [ ح َ ک َ ] (ع اِ) سنگی باشد سپید مانند رخام و سپیدتر از رخام و سخت تراز گچ . || نوعی از رفتار و آن برفتار زن کوتاه ماند که در رفتن دوش بجنباند. || (اِمص ) خراشیدگی . || سودگی . (منتهی الارب ).
-
حکک
لغتنامه دهخدا
حکک . [ ح ِ ک َ ] (ع اِ) ج ِ حکة. (دهار) (منتهی الارب ). رجوع به حکة شود.
-
حکک
لغتنامه دهخدا
حکک . [ ح ُ ک ُ ] (ع اِ) مردمان بد. || الحاح کنندگان گاه نیاز. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
hackmack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هکک
-
هکچه
لغتنامه دهخدا
هکچه . [ هَُ چ َ / چ ِ ] (اِ) جستن گلو را گویند، و به عربی فواق خوانند. (برهان ). و به پارسی هکک نیز نامند، و این حالت از امتلاء و پُری معده روی دهد. (انجمن آرا). رجوع به فواق و سکسکه شود.
-
هکه
لغتنامه دهخدا
هکه . [ هَُ ک ْ ک َ / ک ِ ] (اِ) مخفف هکچه . (انجمن آرا). به معنی هکک است که جَستن گلو و فواق باشد. (برهان ). سکسکه . زغنگ . فواق . در زبان فرانسه به همین صورت مأخوذ ازفارسی است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به هکچه شود.
-
سکیله
لغتنامه دهخدا
سکیله . [ س َ ل َ / ل ِ ] (اِ) جَستن گلو باشد و به عربی فواق گویندش . (برهان ). فواق . (آنندراج ) (رشیدی ). فواق و آن را هکک و هکجه خوانند. (جهانگیری ). سِکسِکَه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).