کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هکعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هکعة
لغتنامه دهخدا
هکعة. [ هََ ک ِ ع َ ] (ع ص ) ناقه ٔ فروهشته از شدت آزمندی گشن . (منتهی الارب ).
-
هکعة
لغتنامه دهخدا
هکعة. [ هَُ ک َ ع َ ] (ع ص ) گول . (منتهی الارب ). احمق . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
هکات
لغتنامه دهخدا
هکات . [ هَِ ] (اِخ ) به اصطلاح یونانیان ، ربةالنوع شکار. (از تعلیقات نصراﷲ فلسفی بر ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دُ کولانژ).
-
جستوجو در متن
-
نکعة
لغتنامه دهخدا
نکعة. [ ن ُ ک َ ع َ ] (ع ص ) رجل نکعة؛ مرد پوست روی رفته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردسرخی که پوست بینی وی رفته باشد. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد) (از المنجد). مرد احمر اقشر. (از متن اللغة). || هُکَعة نُکَعة؛ مرد گول یا مردگول که از جای نجنبد. ...
-
گول
لغتنامه دهخدا
گول . (ص ) أبله . نادان . (برهان قاطع) (سراج اللغات )(فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). احمق . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ شعوری ). آنکه او را زود فریب توان داد. کودن .کانا. پَپِه . پَخمه . چُلمَن . خُل . چِل . آب دندان . (یادداشت مؤلف ). اَبِک . اَخرَق . اَ...