کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هِل (و) گلاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هل
لغتنامه دهخدا
هل . [ هَِ ل ل ] (ع اِ) نمودارهای ماه نو. (منتهی الارب ). استهلال ماه ، چنانکه گویند: اتیته فی هل الشهر. (اقرب الموارد). || (ص ) زن یک جامه پوشیده برای کار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هل
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (از ادات استفهام ) آیا.
-
هل
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ هلیدن) [قدیمی] hel ۱. = هلیدن۲. هلنده؛ گذارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): سستهل.
-
هَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
آيا
-
هل
دیکشنری فارسی به عربی
دفعة , زحمة
-
هُلّ
لهجه و گویش بختیاری
holl آتشِ بدون شعله، هیمه سوخته در حال خاکستر شدن.
-
هَل
لهجه و گویش بختیاری
hall 1. هرز، وِل؛ 2. لق hall egarda>:هرز مىگردد، ول مىگردد> .
-
هُل
لهجه و گویش بختیاری
hol کج xol .
-
هِل ،هِل پوک
لهجه و گویش تهرانی
چیز بی ارزش/دانه ادویه معطر
-
هل اتی
لغتنامه دهخدا
هل اتی . [ هََ اَ تا ] (اِخ ) آیه ٔ نخستین سورةالدهر، هفتادوششمین سوره ٔ قرآن کریم است که چنین آغاز میشود: هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً؟
-
هل دادن
لغتنامه دهخدا
هل دادن . [ هَُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، با فشاری دفعی چیزی را یا کسی را افکندن . (یادداشت مؤلف ). به سویی راندن . تنه زدن .
-
هل دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلق , خطف , دفعة , زحام , عتلة , عقبة , وکزة
-
هل دادن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: hol dehi طاری: hol tây(mun) طامه ای: hol dâɂan طرقی: hol tâymun کشه ای: hol tâymun نطنزی: hol dâɂan
-
هَل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
hal kerdan حل کردن.
-
هل هله
واژهنامه آزاد
فریاد از سر شوق ـ هیاهو - جنجال با فریاد