کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هِرّی،() تِرّی! پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری ٔ. [ هََ] (ع ص ) گوشت نیک پخته . (منتهی الارب ). گوشتی که نیک پخته شود تا از استخوان جدا گردد. (اقرب الموارد).
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ ] (هندی ،اِ) به هندی اسم هلیلج است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هََ ] (اِخ )شهری بزرگ است به خراسان و شهرستان وی سخت استوار است و او را قهندز است و ربض است و اندر وی آبهای روان است . و مزگت جامع این شهر آبادان تر مزگتهاست به مردم ، از همه ٔ خراسان . و بر دامن کوه است و جای بسیار نعمت است . و اندر وی تازیا...
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هََرْی ْ ] (ع مص ) به چوب دستی زدن کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هَِرْ ری ] (صوت ، ق )لفظی است که عوام چون کسی را بیرون کردن خواهند بخواری و زبونی ، بر زبان آورند: هری برو، معزولی ، در این کلمه نهایت استخفاف است . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هَُ / هَِ ری ی ] (ع اِ) ج ِ هراوة. (منتهی الارب ). رجوع به هراوة شود.
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هَُرْ ری ] (اِ صوت ، ق ) تعبیر آواز پنهانی دل در حالت ترس و نگرانی . چنانکه در تداول گویند: دلم هری ریخت یا هری تو ریخت . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
هری
لغتنامه دهخدا
هری . [ هَُرْی ْ ] (ع اِ) خانه ٔ کلان که در آن طعام سلطان گرد آرند. ج ، اهراء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هری
فرهنگ فارسی معین
(هُ رّ) (ق . اصت .) آواز پنهانی دل در حالت ترس و نگرانی .
-
هری
فرهنگ فارسی معین
(ه ) (اِ.) شهر هرات .
-
هری
فرهنگ فارسی معین
(هِ رُِ) 1 - (ق .) (عا.) چون خواهند کسی را به خواری بیرون کنند، این لفظ را بر زبان رانند. 2 - (اِصت .) آواز خنده .
-
هَرى
لهجه و گویش بختیاری
hari بله، آرى.
-
هرى؟
لهجه و گویش بختیاری
ha:ri? راستى؟ راست مىگویى؟
-
هِرّى
لهجه و گویش بختیاری
herri هِرّى، برو بیرون.
-
هری
واژهنامه آزاد
(عامیانه) هِرّی؛ لفظ بی ادبانه برای بیرون کردن کسی با بی احترامی و خواری.