کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هُوار
لهجه و گویش بختیاری
hovâr 1. هموار، صاف؛ 2. دشت وسیع.
-
واژههای مشابه
-
هوار
لغتنامه دهخدا
هوار. [ هََ ] (اِ) خاک و خشت و آنچه از خراب شدن سقف یا قسمتهای دیگر بنایی فروریزد. (یادداشت بخط مؤلف ). آوار. || فریادی است برای استمداد واستعانت هنگامی که حریق یا خرابی در جایی پدید آید و یا مصیبتی دیگر روی نماید. (یادداشت بخط مؤلف ).- هوار کردن (...
-
هوار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) (عا.) داد و فریاد، سر و صدا.
-
هوار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) (عا.) آنچه از سقف یا دیوار خانه فرو ریزد، صدای فرو ریختن سقف .
-
هوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] havār ۱. آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد؛ آوار.۲. صدای فروریختن سقف یا بنا.۳. دادوفریاد؛ جاروجنجال.〈 هوار کشیدن: (مصدر لازم) [عامیانه] داد کشیدن؛ جاروجنجال کردن.〈 هوار زدن: (مصدر لازم) = 〈 هوار کشیدن
-
هَوار
لهجه و گویش تهرانی
آوار،سقف یا دیوار فرو ریخته.
-
هَوار
لهجه و گویش بختیاری
havâr هوار، داد، فریاد.
-
هوار
واژهنامه آزاد
(جنوبی) هَوار در زبان مناطق جنوب کشور به معنی گرده افشانی نخل است.
-
هوار، به هوار افتادن
لهجه و گویش تهرانی
به جان کسی افتادن
-
هوار برزه
لغتنامه دهخدا
هوار برزه . [ هََ رِ ب َ زَ / زِ ] (اِخ ) رجوع به هواره برزه شود.
-
هوار شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .)(عا.) ناخوانده به خانة کسی رفتن .
-
هَوار کردن
لهجه و گویش بختیاری
havâr kerdan. داد زدن، فریاد کشیدن.
-
به هوار کسی افتادن
لهجه و گویش تهرانی
به کسی حمله کردن
-
داد و هوار
لهجه و گویش تهرانی
فریاد