کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُلیْ کُفْ کُفْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هُلیْ کُفْ کُفْ
لهجه و گویش گنابادی
holikofkof در گویش گنابادی یعنی هلی کوپتر ، چرخبال
-
واژههای مشابه
-
هلی
لغتنامه دهخدا
هلی . [ هَُ ] (اِ) نامی است که در نور و آمل به برقوق دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
هلی
لغتنامه دهخدا
هلی . [ هَُ ل ْ لا ] (ع اِ) ریش و زخم که بعد از اندوه رسد. (منتهی الارب ).
-
هلی
لغتنامه دهخدا
هلی .[ هَُ ل َی ی ] (ع اِ مصغر) مصغر هل . (منتهی الارب ).
-
هلی کوپتر
فرهنگ واژههای سره
بالگرد
-
هلی چال
لغتنامه دهخدا
هلی چال . [ هََ ] (اِخ ) دهی است ازبخش مرکزی شهرستان آمل که 225 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، لبنیات ، عسل و کاردستی زنان شال بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
هلی کتی
لغتنامه دهخدا
هلی کتی . [ هََ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل که 105 تن سکنه دارد. آب آن از شهرود هراز و چشمه ها و محصول عمده اش برنج و غله و نیشکر و کاردستی زنان بافتن شال و کتان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
هلی کوپتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hélicoptère] heliku(o)pter وسیلۀ نقلیۀ هوایی کوچک که هنگام بالا رفتن و فرود آمدن میتواند عمودی حرکت کند.
-
هلی کوپتر
دیکشنری فارسی به عربی
مروحية
-
هلی کپ تر
لغتنامه دهخدا
هلی کپ تر. [هَِ ک ُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به هلیکوپتر شود.
-
واژههای همآوا
-
هلی کف کف
واژهنامه آزاد
هُلیْ کُفْ کُفْ:(holikofkof) در گویش گنابادی یعنی هلی کوپتر ، چرخبال