کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُدْهُدَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هُدْهُدَ
فرهنگ واژگان قرآن
هُدهُد - شانه به سر- پوپک
-
واژههای مشابه
-
هدهد
واژگان مترادف و متضاد
پوپک، شانهبسر
-
هدهد
لغتنامه دهخدا
هدهد. [ هََ هََ ] (ع اِ) آواز جن . (منتهی الارب ). اصوات جن است و واحد ندارد. (اقرب الموارد).
-
هدهد
لغتنامه دهخدا
هدهد. [ هَُ دَ هَِ ] (ع اِ) پوپک .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هُدهُد شود.
-
هدهد
لغتنامه دهخدا
هدهد. [ هَُ هَُ ] (اِخ ) مرغ افسانه ای است که در دربار سلیمان میزیست . داستان این مرغ وپیام آوری او از سلیمان به جانب بلقیس ملکه ٔ سبا در سوره ٔ نمل آمده . رجوع به قرآن کریم سوره ٔ نمل شود.
-
هدهد
لغتنامه دهخدا
هدهد. [ هَُ هَُ ] (ع اِ) هر مرغ که بانگ و فریاد کند. || کبوتر بسیاربانگ . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پوپک . ج ، هداهد، هداهید. (منتهی الارب ). بوبو. بوبویه . پوپو. مرغ سلیمان . شانه سر. شانه سرک . بوبوک . ابوالربیع. ابوالاخبار. (یادداشت به خط ...
-
هدهد
فرهنگ فارسی معین
( هُ هُ) [ ع . ] (اِ.) شانه به سر، مرغ سلیمان .
-
هدهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) hodhod پرندهای خاکیرنگ، کوچکتر از کبوتر با خالهای زرد، سیاه، و سفید که روی سرش دستهای پَر به شکل تاج یا شانه دارد؛ شانهبهسر؛ مرغ سلیمان؛ پوپک؛ شانهسرک؛ کوکله. Δ در خوشخبری به او مثل میزنند.
-
هدهد
واژهنامه آزاد
شانه بهسر
-
عذاب هدهد
لغتنامه دهخدا
عذاب هدهد. [ ع َ ب ِ هَُ هَُ ] (اِخ ) در تحفة العراقین این ترکیب واقع شده است چه ظاهراً وقتی حضرت سلیمان بر هدهد قهر کرده باشند. (از آنندراج ).
-
تاج هدهد
لغتنامه دهخدا
تاج هدهد. [ ج ِ هَُ هَُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت از پرهائی است که بصورت تاج باشد بر سر هدهد. (از آنندراج ) : به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفیدچو باشه در پی هر صید مختصر نرود.حافظ.
-
سرمه هدهد
لهجه و گویش تهرانی
سرمهای که از سوزاندن استخوان هدهد بسازند.
-
واژههای همآوا
-
هدهد
واژگان مترادف و متضاد
پوپک، شانهبسر