کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هَله هوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هَله هوله
لهجه و گویش تهرانی
خوراکی نامناسب
-
واژههای مشابه
-
هله
لغتنامه دهخدا
هله . [ هََ ل َ / ل ِ ] (صوت ) هان . هین . الا. هلا. حرف تنبیه است به معنی آگاه باش ، توجه کن ، به هوش باش : گفت این بار ار کنم این مشغله کاردها در من زنید آن دم هله .مولوی .
-
هلة
لغتنامه دهخدا
هلة. [ هََ ل ْ ل َ ] (ع اِ) چراغ پایه . || باران . ج ، هلل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
هلة
لغتنامه دهخدا
هلة. [ هَِ ل ْ ل َ ] (ع اِ) نموداری ماه نو. (منتهی الارب ).
-
هله
فرهنگ فارسی معین
(هَ لَ) [ په . ] (اِ.) هذیان ، حرف بیهوده .
-
هله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِصت .) حرف تنبیه ، هلا.
-
هله
فرهنگ فارسی معین
(هِ لِ) فعل امر از هلیدن : بگذار، دست بردار.
-
هله
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [قدیمی] ‹هلا› hale ای؛ الا.
-
هله
فرهنگ فارسی عمید
(فعل) [قدیمی] hele کلمۀ امر از هلیدن؛ بگذار؛ دست بردار.
-
هله
واژهنامه آزاد
حرف مفت
-
junk food
هَلِهخوراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هریک از انواع خوراکیهای با ارزش تغذیهای کم که اغلب بهعنوان تنقلات مصرف میشود
-
هله سم
لغتنامه دهخدا
هله سم . [ هََ ل َ س ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام که 300تن سکنه دارد. آب آن از رود چرداول و محصول عمده اش غله و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هله شی
لغتنامه دهخدا
هله شی . [ هََ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش گیلان شهرستان اسلام آباد غرب که 500 تن سکنه دارد. آب آن از سراب ایوان و محصول عمده اش غله ، برنج ، حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
هِله گلاب
لهجه و گویش تهرانی
نوعی خوردنی شیرین حاوی شکر و گلاب