کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هَرَس شیمیایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
dry pruning
هَرَس خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هَرَس شاخههای مردۀ درختان
-
high pruning
هَرَس دورازدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بریدن شاخههای زنده و مردۀ بالاتر از دسترس انسان
-
green pruning
هَرَس سبز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بریدن شاخههای زندۀ درختان
-
natural pruning
هَرَس طبیعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرگ شاخه و افتادن آن براثر عوامل فیزیکی یا زیستی مانند باد یا برف یا انواع آفات متـ . خودهَرَسی self-pruning
-
trash
هَرَسماند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] موادی زائد، معمولاً مواد آلی، از قبیل پسماندهای باغبانی و کشاورزی، که مواد غذایی را شامل نمیشود
-
هرس کردن
لغتنامه دهخدا
هرس کردن . [ هََ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرخو کردن . شاخه های زاید درخت را بریدن . بریدن شاخه های رز راتا بار بیشتر دهد. تقضیب . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
pruning saw
ارّۀ هَرَس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی اره با تیغۀ کمانی که دندانههای ویژۀ تَربُری یا خشکبُری داشته باشد و برای بریدن انواع شاخه در باغبانی به کار رود
-
هرس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجاص مجفف , شذب , غشاش
-
هرس کردن
واژهنامه آزاد
(محلی - رفسنجان) پتال با فتح پ.
-
brashing, low pruning
هَرَس دمدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بریدن شاخههای زنده و مردۀ درخت از سطح زمین تا ارتفاع قابلدسترس انسان در تودههای جوان
-
selective high pruning
هَرَس دورازدست گزینشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هَرَس دورازدست تنها در درختان محصول
-
حرام و هرس
لغتنامه دهخدا
حرام و هرس . [ ح َ م ُ هََ ] (ص مرکب ، از اتباع ) بیهوده . باطل . نفله . تباه . و در لازم و متعدی با شدن و کردن صرف شود.