کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هَرَس دمدست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس . [ هََ ] (ع مص ) سخت خوردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سخت خوار شدن . (منتهی الارب ). || خرد کردن و هریسه کردن چیزی را. (اقرب الموارد). || (اِ) گربه . (منتهی الارب ). سنور. (اقرب الموارد).
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس . [ هََ رَ ] (اِ) بریدن شاخه های زیادی درخت . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هرس کردن شود.
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس . [ هََ رَ ] (ع مص ) سخت خوار گردیدن . (منتهی الارب ). شدید خوردن و پنهان خوردن . (اقرب الموارد).
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس . [ هََ رِ ] (ع ص ) شیر استواراندام بسیارخوار. || جامه ٔ کهنه . || مکان هرس ؛ جایی که هراس رویاند. (اقرب الموارد).
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس . [ هَِ ] (اِ) اول ْ شیری که از پستان زن پس از زاییدن سیلان می یابد. (ناظم الاطباء).
-
هرس
لغتنامه دهخدا
هرس .[ هََ ] (اِ) چوب پوشش خانه . (برهان ) : مسجد را بقدر بیست هرس افزون کرد. (فردوس المرشدیه ). بقدر آنکه به هفت هرس پوشیده شد. (فردوس المرشدیه ).
-
هرس
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) اول شیری که از پستان زن پس از زاییدن جاری شود.
-
هرس
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) چوب پوشش بام خانه .
-
هرس
فرهنگ فارسی معین
(هَ رَ) (اِ.) بریدن شاخه های زاید درخت .
-
هرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] hars تیری که در سقف خانه به کار ببرند؛ چوب پوشش خانه.
-
هرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) (کشاورزی) haras بریدن شاخههای زاید درخت.〈 هرس کردن: (مصدر متعدی) (کشاورزی) = هرَس
-
هرس
واژهنامه آزاد
hars:اشک
-
pruning shear
قیچی هَرَس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ابزاری قیچیمانند با تیغهای کوتاه برای برشهای مختلف در باغبانی
-
bud pruning
هَرَس جوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زدودن جوانههای جانبی از تنۀ درختان برای جلوگیری از رشد و تبدیل آنها به شاخه متـ . جوانهزدایی debudding, disbudding
-
dry pruning
هَرَس خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هَرَس شاخههای مردۀ درختان