کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هَامِدَةً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هَامِدَةً
فرهنگ واژگان قرآن
افسرده - خاموش - بدون گیاه - خشک (همدت النار یعنی آتش خاموش شد ، و ارض هامدة يعني بدون گياه و نيز نبات هامد يعني گياه خشک )
-
واژههای مشابه
-
هامدة
لغتنامه دهخدا
هامدة. [ م ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث هامد: ارض هامدة؛ زمین که در آن نه حیات و نه چوب و نه گیاه و نه باران باشد. || نار هامدة؛ آتش خاموش شده . (ناظم الاطباء). || ثمرة هامدة؛ میوه ٔ گندیده سیاه گشته . (از اقرب الموارد). ج ، هوامد.
-
واژههای همآوا
-
هامدة
لغتنامه دهخدا
هامدة. [ م ِ دَ ] (ع ص ) مؤنث هامد: ارض هامدة؛ زمین که در آن نه حیات و نه چوب و نه گیاه و نه باران باشد. || نار هامدة؛ آتش خاموش شده . (ناظم الاطباء). || ثمرة هامدة؛ میوه ٔ گندیده سیاه گشته . (از اقرب الموارد). ج ، هوامد.