کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هوی و های
لغتنامه دهخدا
هوی و های . [ ی ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ صوت مرکب ) های و هوی . جار و جنجال . مشغله . بانگ و فریاد. هلانوش . هیابانگ .
-
هوی و هوس
لغتنامه دهخدا
هوی و هوس . [ هََ وا وُ هََ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) میل و خواهش نفس : حقیقت سرایی ست آراسته هوی و هوس گرد برخاسته . سعدی .رضا و ورع نیکنامان حرهوی و هوس رهزن و کیسه بر.سعدی .
-
های و هوی
فرهنگ فارسی معین
(یُ) (اِ.) 1 - شور و غوغا، هیاهو. 2 - ناله و افغان در مصیبت و ماتم .
-
هوی و هوس
دیکشنری فارسی به عربی
نزوة
-
های و هوی
لهجه و گویش تهرانی
هیاهو
-
هوی، آهوی، آهای
لهجه و گویش تهرانی
ندا
-
حرص و هوی
فرهنگ گنجواژه
طمع.
-
های و هوی
فرهنگ گنجواژه
هیاهو.
-
هوی و هوس
فرهنگ گنجواژه
هوس.
-
واژههای همآوا
-
حوی
لغتنامه دهخدا
حوی . [ ح َ واْ ] (ع مص ) سیاه مایل به سبزی و سرخ مایل به سیاهی گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
حوی
لغتنامه دهخدا
حوی . [ ح َ وی ی ] (ع اِ) مالک بعد استحقاق . || حوض خرد و کوچک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || چیزی مستدیر و پیمان . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
hui
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوی
-
hevi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوی
-
hoi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوی