کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هوژه
لغتنامه دهخدا
هوژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) پرنده ای است کوچک و آن را به عربی صعوه میگویند. و با زای هوز، صفاهانیان چکاوک را گویند. (برهان ). ابوالملیح .
-
جستوجو در متن
-
چکاوک
واژگان مترادف و متضاد
جل، چکاو، چکانه، چکاوه، سرخاب، مرغابی، هوژه
-
هوژ
لغتنامه دهخدا
هوژ. [ هَُ وَ] (اِ) مرغی است . (انجمن آرا). رجوع به هوژه شود.
-
چکاوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: čakvā] ‹چکاوه، چکاو، چاوک، چکوک› čakāvak ۱. (زیستشناسی) پرندهای کوچک و خوشآواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر؛ چرز؛ مانوک؛ مانورک؛ جل؛ جلک؛ ژوله؛ هوژه؛ خجو؛ خاکخسپه: ◻︎ هر چکاوک را رسته ز بر سر کلهی / زاغ با راغ گرفته به یکی کنج ...