کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هین و هون
لهجه و گویش تهرانی
الفاظ راندن چارپایان
-
هان و هون
فرهنگ گنجواژه
صدای نامفهوم.
-
واژههای همآوا
-
هُونِ
فرهنگ واژگان قرآن
ذلت - خواري
-
هَوْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
فروتني و تواضع (درعبارت "الذين يمشون علي الأرض هونا ": "مؤمنين کساني هستند که روي زمين با وقار و فروتني راه ميروند" به نظر ميرسد که مقصود از راه رفتن در زمين نيز کنايه از زندگي کردنشان در بين مردم و معاشرتشان با آنان باشد .و هون به معناي تذلل و تواضع...
-
جستوجو در متن
-
hoon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هون
-
huon pine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاج هون
-
Attila the Hun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتیلا هون
-
huns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هونز، هون، تاتار، المانی، مخرب تمدن
-
مُّهِينٌ
فرهنگ واژگان قرآن
خوار کننده (از هون است که به معناي ضعف و حقارت است )
-
آتیلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātilā) (ترکی) (آت به معنی اسب + یلا (صفت)) ، به معنی چابک ، شجاع ؛ نامی ، نامدار ؛ (در اعلام) پادشاه هونها.
-
آرامی
لغتنامه دهخدا
آرامی . (حامص ) آرام . سکون . سکنه . قرار. راحت . استراحت . آسایش . سکونت . || آهستگی . رفق . تأنی . مدارات . || هَون . (صراح ).
-
فونیان
لغتنامه دهخدا
فونیان . (اِخ ) نام قومی است . فرینیان . هون ها. (ایران باستان پیرنیا ص 2118). رجوع به فرینیان شود.
-
فرینیان
لغتنامه دهخدا
فرینیان . [ ف َ ] (اِخ ) نام فونیان یا هونهاست که از اقوام آسیایی بوده اند. (از ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2118). رجوع به هون شود.
-
دئل
لغتنامه دهخدا
دئل . [ دُ ءِ ] (اِخ ) ابن ملحم بن غالب پدر قبیله ای است در قبیله ٔ هون بن خزیمة. (منتهی الارب ).