کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هول و تکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هول و تکان
فرهنگ گنجواژه
هول و تکان خوردن
-
واژههای مشابه
-
هول، هول زدن/بودن
لهجه و گویش تهرانی
حرص،عجله بی مورد
-
هول شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) (عا.)دستپاچه شدن .
-
هول دادن
دیکشنری فارسی به عربی
روع
-
هولِ حلیم
لهجه و گویش تهرانی
طمع زیادی
-
هول دادن
لهجه و گویش تهرانی
با فشار راندن
-
هول بودن
واژهنامه آزاد
ترسیدن، شتاب داشتن
-
هول وهراس پیدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صدمة
-
جستوجو در متن
-
shock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوکه شدن، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
shocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوک ها، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
shocked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهت زده، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
جستن
لغتنامه دهخدا
جستن . [ ج َ ت َ ] (مص ) رها شدن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). رهائی یافتن . رَستن . (ناظم الاطباء). خلاص شدن : ز بددست ضحاک تازی ببست به مردی ز چنگ زمانه بجست . فردوسی .که جستی سلامت ز کام نهنگ بگاه گریزش نکردی درنگ . فردوسی .پرستندگان آ...
-
دادن
لغتنامه دهخدا
دادن . [ دَ ] (مص ) اسم مصدر آن دهش است . اعطاء. (ترجمان القرآن ). ایتاء. (ترجمان القرآن ). مقابل ِ گرفتن . در اختیار کسی گذاردن بدون برگرداندن . تسلیم کسی کردن چیزی را. ارزانی داشتن چیزی بکسی . منح . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اکاحة. مقاوا...