کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هول وهراس پیدا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ترس و هول
لهجه و گویش تهرانی
واهمه
-
ترس و هول
فرهنگ گنجواژه
هراس.
-
هول و بلا
فرهنگ گنجواژه
ترس و بیم.
-
هول و ترس
فرهنگ گنجواژه
ترس.
-
هول و تکان
فرهنگ گنجواژه
هول و تکان خوردن
-
هول و ولا
فرهنگ گنجواژه
1ـ تکاپو 2ـ دستپاچگی. تو هول و ولا افتادن=ترسیدن.
-
هول و هراس
فرهنگ گنجواژه
ترس.
-
هول و ولا
واژهنامه آزاد
ولا. [ وَ ](اِ، از اتباع ) هول و ولا؛ هول و دلهره . اضطراب . (فرهنگ فارسی معین از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
دلهره و هراس و هول
فرهنگ گنجواژه
ترس.
-
جستوجو در متن
-
صدمة
دیکشنری عربی به فارسی
دست انداز جاده , ضربت , ضربت حاصله دراثر تکان سخت , برامدگي , تکان سخت (در هواپيماو غيره) , تکان ناگهاني , ضربت (توام باتکان) زدن , تکان , صدمه , هول , هراس ناگهاني , لطمه , تصادم , تلا طم , ضربت سخت , تشنج سخت , توده , خرمن , توده کردن , خرمن کردن ,...
-
shocked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بهت زده، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
shock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوکه شدن، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
shocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوک ها، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
بسط پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
بسط پیدا کردن . [ ب َ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توسعه یافتن . امتداد پیدا کردن .
-
wavered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان داد، فتور پیدا کردن، متزلزل شدن، دو دل بودن، تردید پیدا کردن، نوسان کردن