کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوشنگ دژ سلطان آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هوشنگ دژ سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
هوشنگ دژ سلطان آباد. [ ش َ دِ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه . دارای 119 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
آیین هوشنگ
لغتنامه دهخدا
آیین هوشنگ . [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) نام کتابی موضوع و برساخته که در آن فلسفه ٔ یونانی مترجَم به عربی را با اصطلاحات و لغات عرب ، به اجزاء قسمت و هر جزء را به یکی از مردان اساطیری تاریخ ایران نسبت کرده اند. و انتخاب این نام شاید به تناسب پاره ای از ابیات ...
-
هوشنگ خان
لهجه و گویش تهرانی
آدم با افاده
-
جستوجو در متن
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) نام قدیم شهرستان اراک است . رجوع به اراک شود.
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان سلطان آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. دارای 600 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ ابوالفارس و رود مارون است .محصول آن غلات ، برنج و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گردنه ٔ دیوان دژ
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ دیوان دژ. [ گ َ دَ ن َ ی ِ دی دِ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه بیستون به خرم آباد میان پل کاکارضا و تنگ رباط، واقع در 139000گزی بیستون .
-
باذغاش
لغتنامه دهخدا
باذغاش . (اِخ ) بادغاش . یکی از سرداران سلطان سنجر بود: قارن بن گرشاسف در سال 521 هَ . ق . از دژ اروهین در برابر حمله ٔ بادغاش که یکی از سرداران سلطان سنجر بود دفاع نمود. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ استراباد و مازندران رابینو ص 195).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان . دارای 140 تن سکنه و آب آن ازرودخانه ٔ موئیه و شاهپورآباد است . محصول آن غلات ، حبوبات و توتون است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرورود بخش رزن شهرستان همدان ، دارای 1200 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، انگور، لبنیات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فسا در بخش داراب شهرستان فسا، دارای 125 تن سکنه و آب آن ازقنات است . محصول آن غلات ، حبوبات ، پنبه و صنایع دستی قالی بافی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کربال بخش زرقان شهرستان شیراز، دارای 790 تن سکنه و آب آن از رود کر است . محصول آن غلات ، چغندر و برنج است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر و کلیایی شهرستان کرمانشاهان . دارای 150 تن سکنه و آب آنجا از زرسراب است . محصول آن غلات و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، دارای 147 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، خرما و حنا است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).