کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هودر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هودر
/hudar/
معنی
۱. هرچیز زشت و زبون.
۲. زشترو و بدخو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هودر
لغتنامه دهخدا
هودر. [ دَ / هََ / هُو دَ ] (ص ) هر چیز زشت و زبون را گویند. || مردم بدروی و بدقیافه را نیز گفته اند. (برهان ).
-
هودر
لغتنامه دهخدا
هودر. [ هَُ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سلماس شهرستان خوی . دارای 157 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کار دستی مردم آنجا جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
هودر
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) هر چیز زشت و زبون .
-
هودر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hudar ۱. هرچیز زشت و زبون.۲. زشترو و بدخو.
-
واژههای مشابه
-
هودر یعقوبیه
لغتنامه دهخدا
هودر یعقوبیه . [ دَ رِ ی َ بی ی َ] (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس . دارای 487 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله ، میوه ، ذرت و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
hodder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هودر
-
Hodr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هودر
-
اغثاث
لغتنامه دهخدا
اغثاث . [ اِ ] (ع مص ) گوشت لاغر خریدن . یقال : «اغث الرجل اللحم اغثاثاً». (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گوشت لاغر خریدن . (آنندراج ). گوشت نزار خریدن . (تاج المصادر بیهقی ). گوشت لاغر خریدن مرد. (از اقرب الموارد). || لاغر و نزار شدن . (منتهی الارب ...
-
امداد
لغتنامه دهخدا
امداد. [ اِ] (ع مص ، اِ مص ) مهلت خواستن . (ناظم الاطباء). مهلت و زمان دادن و درنگ کردن از اجل معین . || یاری دادن لشکر را از غیر خود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گویند: اذا کثر شیئاً بنفسه قیل مده و اذا کثر بغیره امده . (منتهی ا...