کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هودة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هودة
لغتنامه دهخدا
هودة. [ هََ دَ ] (ع اِ) هودج . بارگیر، که مرکبی است زنان را: قعدة؛ هوده یا مرکبی دیگر مر زنان را. (منتهی الارب ). رجوع به هودج شود.
-
هودة
لغتنامه دهخدا
هودة. [ هََ وَ دَ ] (ع اِ) کوهان شتر. (منتهی الارب ). ج ، هَوَد.
-
واژههای مشابه
-
هوده
واژگان مترادف و متضاد
۱. حق، درستی، راستی ۲. کجاوه، محمل، هودج ۳. بهره، سود، فایده ≠ ناحق، ۴. بیهوده
-
هوده
لغتنامه دهخدا
هوده . [ دَ / دِ ] (اِ) به معنی حق و راست و درست باشد چنانکه بی هوده ناحق و باطل و هرزه را گویند. || (ص ) به معنی کهنه هم به نظر آمده است . (برهان ).
-
هوده
فرهنگ فارسی معین
(د ) (اِ.) 1 - درست ، حق . 2 - سود، فایده .
-
هوده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹هده› [قدیمی] hude ۱. سود و فایده.۲. راست و درست؛ حق.
-
بی هوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(ص .) = بیهده :1 - باطل . 2 - بی - ثمر، بی فایده . 3 - بی معنی ، پوچ ، یاوه .
-
جستوجو در متن
-
هود
لغتنامه دهخدا
هود. [ هََ وَ ] (ع اِ) ج ِ هَوَدَة. (منتهی الارب ). رجوع به هودة شود.
-
منفعت
فرهنگ واژههای سره
سود، هوده
-
باطل
فرهنگ واژههای سره
بی هوده، تباه، نادرست
-
فایده
فرهنگ واژههای سره
بهره، سود، هوده
-
هود
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = هوده : آتشگیره .
-
howdahs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاوداها، هودج، هوده، کجاوه