کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوای گرم باد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هوا،هوای چیزی کردن
لهجه و گویش تهرانی
هوس،میل،علاقه
-
هوای کسی راداشتن
لهجه و گویش تهرانی
مواظب او بودن
-
low-level significant weather chart
نقشۀ وضع هوای اثرگذار ترازپایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نقشهای جوّی که در آن پدیدههای جوّی قابلملاحظۀ مورد انتظار زیر دههزار پا نمایش داده میشود
-
velaric airstream mechanism
سازوکار جریان هوای نرمکامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی تولیدی که در شکلگیری آواهای گفتار در برخی از زبانها نقش دارد و در آن عقب زبان با حرکت پسوپیش بر روی نرمکام عامل جریان هوا در دهان میشود
-
free-air gravity anomaly
بیهنجاری گرانی هوای آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] اختلاف میان گرانی اندازهگیریشده و گرانی نظری در هر ایستگاه پس از اِعمال تصحیح هوای آزاد
-
significant weather forecast
پیشبینی وضع هوای اثرگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پیشبینی پدیدههایی مانند تندوَزه و توفان تندری و تگرگ و تلاطم و یخزدگی که عملیات پرواز را به مخاطره میاندازند
-
fire-weather forecast
پیشبینی هوای حریقزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیشبینی هرگونه شرایط ویژه یا نامساعد هوا که احتمال بروز رفتار لگامگسیختۀ حریق در آن زیاد است
-
به اب و هوای جدید خو گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تاقلم
-
خو گرفتن(جانور و گیاه به اب و هوای جدید)
دیکشنری فارسی به عربی
تاقلم
-
مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
دیکشنری فارسی به عربی
مرض مستوطن
-
جستوجو در متن
-
trade-wind front
جبهۀ باد بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای در فصل گرم بین شارش بادهای بسامان اقیانوسی و هوای گرم قارهای
-
fog dissipation
مِهکاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایند طبیعی ناپدید شدن مِه براثر گرمایش خورشیدی در هنگام طلوع یا افزایش سرعت باد و آمیختگی با هوای گرم و خشک بالای آن
-
باد
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می آید. 2 - یکی از چهار عنصر (آب ، باد، خاک و آتش ) نزد قدما. 3 - غرور، خودبینی . 4 - هدر، بیهوده . 5 - ورم ، پف کردگی . 6 - هیچ ، پوچ . 7 - آه و ناله . ؛ ~به آستین کسی کردن کنایه از...
-
اوار
لغتنامه دهخدا
اوار. [ اُ ] (ع اِ) گرما و هوای گرم . (هفت قلزم ). گرمی آتش و آفتاب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (برهان ). گرما. (مهذب الاسماء). || دود زبانه ٔ آتش . || تشنگی . || باد جنوب . ج ، اُوُر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
باد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vāt] bād ۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آماس، و برآمدگی در بدن یا چیز دیگر.۳. [مجاز] غرور؛ نخوت؛ خودبینی.&la...