کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هواخواهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هواخواهی
مترادف و متضاد
۱. پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری
۲. آرزومندی، اشتیاق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هواخواهی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیروی، تبعیت، جانبداری، حمایت، طرفداری ۲. آرزومندی، اشتیاق
-
هواخواهی
لغتنامه دهخدا
هواخواهی . [ هََ خوا / خا ] (حامص مرکب ) طرفداری . دوستی . علاقه . مساعدت . معاضدت . (یادداشت بخط مؤلف ) : آن میل ها و هواخواهی ها که دیده آمده بود بنشست . (تاریخ بیهقی ). از جانب وی همه راستی و یکدلی واعتقاد راست و هواخواهی بوده است . (تاریخ بیهقی ...
-
هواخواهی
دیکشنری فارسی به عربی
تمسک , ولاء
-
واژههای مشابه
-
هواخواهی با حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
حماس
-
جستوجو در متن
-
جانبداری
واژگان مترادف و متضاد
حمایت، طرفداری، هواخواهی، هواداری ≠ مخالفت
-
تمسک
دیکشنری عربی به فارسی
چسبندگي , الصاق , هواخواهي , تبعيت , دوسيدگي
-
طرفداری، طرفداری
واژگان مترادف و متضاد
پشتیبانی، جانبداری، حمایت، طرفگیری، هواخواهی، هواداری ≠ مخالفت
-
هواداری
واژگان مترادف و متضاد
آرزومندی، جانبداری، حمایت، طرفداری، طرفگیری، علاقهمندی، هواخواهی ≠ مخالفت
-
حمایت
واژگان مترادف و متضاد
پشتیبانی، جانبداری، حفاظت، حفظ، دفاع، طرفداری، مدد، مظاهرت، نگهبانی، هواخواهی، هواداری، یاری
-
enthusiasm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشتیاق، جدیت، غیرت، شور و ذوق، الهام، حیرت، هواخواهی با حرارت، وجد و سرور
-
enthusiasms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شور و شوق، اشتیاق، جدیت، غیرت، شور و ذوق، الهام، حیرت، هواخواهی با حرارت، وجد و سرور
-
محبت
واژگان مترادف و متضاد
انس، تولا، حب، خاطرخواهی، دلدادگی، دوستی، شفقت، صمیمیت، عشق، عطوفت، علاقه، مصادقت، مودت، مهر، مهربانی، ود، وداد، هواخواهی ≠ عداوت
-
تبعیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقتفا، انقیاد، پیروی، تاسی، تمکین، متابعت، وابستگی، هواخواهی ≠ گردنکشی ۲. اطاعت کردن، پیروی کردن ۳. گردننهی، سرسپاری ≠ گردنکشی