کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوائي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هوائي
معنی
انتن هوايي راديو , هوايي , شاخک , موج گير , انتن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هوائي
دیکشنری عربی به فارسی
انتن هوايي راديو , هوايي , شاخک , موج گير , انتن
-
هوائي
دیکشنری عربی به فارسی
بادي , هوايي , هوادار , پرباد , کار کننده باهواي فشرده , داراي چرخ يا , لا ستيک بادي
-
واژههای مشابه
-
هوائی
لغتنامه دهخدا
هوائی . [ هََ ] (ص نسبی ) رجوع به هوایی شود.
-
پیل هوائی
لغتنامه دهخدا
پیل هوائی . [ ل ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از ابر باشد که عربان سحاب گویند. (برهان ). پیل معلق درهوا.
-
پیک هوائی
لغتنامه دهخدا
پیک هوائی . [ پ َ / پ ِ ک ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از ابر است .
-
طاحون هوائی
لغتنامه دهخدا
طاحون هوائی . [ن ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسیای بادی . آسیائی که با باد گردش کند. آسیائی که باد آن را گرداند.
-
کاغذ هوائی
لغتنامه دهخدا
کاغذ هوائی . [ غ َ ذِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاغذی باشد که اکثر طفلان به ریسمان بسته به هوا سر دهند. (آنندراج ). بادبادک : به باد رفته ٔ طفلی است گرد هستی من که نامه های مرا کاغذ هوائی کرد. میرزا جلال اسیر.زاهد ز خفت عقل خود رابرد به معراج گر ...
-
ناوبری هوائی
لغتنامه دهخدا
ناوبری هوائی . [ ب َ ی ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بجای آئروناویگاسیون پذیرفته شده است . (لغات فرهنگستان ). رجوع به ناوبری و ناوبر شود.
-
تیر هوائی
لغتنامه دهخدا
تیر هوائی . [ رِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تیری که به هوا اندازند؛ یعنی بسوی آسمان اندازند. (غیاث اللغات ). تیری که بر هوا اندازند و نشانه ٔ معین ندارد. (آنندراج ) : مده چو تیر هوائی بباد عمر عزیزکشیده دار کمان تا نشان شود پیدا. صائب (از آنندراج ...
-
حساب هوائی
لغتنامه دهخدا
حساب هوائی . [ ح ِ ب ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )بخشی از علم حساب نزد مسلمانان بدین نام خوانده شده است ، و در آن بدون استفاده از کاغذ و قلم و حتی انگشتان مسائل ریاضی را حل نمایند، در مقابل حساب تخت وتراب که به تخت و خاک نیازمند است . حساب هوائی قو...
-
حروف هوائی
لغتنامه دهخدا
حروف هوائی . [ ح ُ ف ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حروف هوائی مزاج ، در برابر حروف آتشی و خاکی و آبی . رجوع به حروف آتشین شود. || سه حرف و. ا. ی . از 28 حرف را حروف هوائیه نامیده اند. رجوع به حروف حلقی شود.
-
جستوجو در متن
-
aerogenous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوائي
-
lennoaceae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوائي