کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هنون
لغتنامه دهخدا
هنون . [ هََ ] (ع اِ) ج ِ هن . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
حنون
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) مهربان ، باشفقت .
-
حنون
لغتنامه دهخدا
حنون . [ ح َ ] (ع اِ) باد که از وی آواز آید مانند حنین شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). باد بانگ کن . (مهذب الاسماء). باد سخت آوازکننده . || کمان بانگ آور. (ناظم الاطباء). || زن کودک دار که شوهر کند تا زوج بمهمات اولادش قیام نماید. ...
-
حنون
لغتنامه دهخدا
حنون . [ ح َن ْ نو ] (ع اِ) گل حنا یا شکوفه از هر درخت . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
حنون
لغتنامه دهخدا
حنون . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حنین .جمادی الاولی و الاخره . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ج ِ حِنین . (ناظم الاطباء). رجوع به حنین شود.