کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هند آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پسر هند
لغتنامه دهخدا
پسر هند. [ پ ِ س َ رِ هَِ ] (اِخ ) معاویه : داستان پسر هند مگر نشنیدی که از سرکشی او به پیمبر چه رسید.
-
حبشهای هند
لغتنامه دهخدا
حبشهای هند. [ ح َ ب َ ی ِ هَِ ] (اِخ ) یا حبشیهای شرقی . هرودت مردم هندوستان را به این نام میخواند. || در قرن نهم هجری در بنگاله ٔ هندوستان سلسله ای حکومت داشتند که حبشی نام داشتند. (طبقات لین پول ). و رجوع به حبشی (سلاطین ) شود.
-
طوطیان هند
واژهنامه آزاد
در شعر حافظ، کنایه از شاعران وسخنوران مقلد هندی: شکرشکن شوند همه طوطیان هند/ زین قند پارسی که به بنگاله می رود. (در مصراع دوم، «قندپارسی« یعنی غزلیات خود حافظ.)
-
هند و اروپائی
لغتنامه دهخدا
هند و اروپائی . [ هَِ دُ اُ ] (اِخ ) یکی از قسمت های سه گانه ٔ نژاد سفید. (ایران باستان ). آریائیان هند و ایران و سراسر اروپا که بسیاری از جهانشناسان اصول زبان و تمدن آنها را یکی دانسته اند.
-
قایق هند شرقی
دیکشنری فارسی به عربی
زورق
-
طبقات مختلف مردم هند
دیکشنری فارسی به عربی
طائفة
-
هفت پر کنه هند
لهجه و گویش تهرانی
دورترین ایالت هندوستان
-
ماچین و هند
فرهنگ گنجواژه
سرزمینهای شرقی دوردست.
-
هَند و هَنجار
فرهنگ گنجواژه
روش.
-
واژههای همآوا
-
هندآباد
لغتنامه دهخدا
هندآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 67 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
هندآباد
لغتنامه دهخدا
هندآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سردشت شهرستان مهاباد. دارای 319 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، توتون و عسل و کار دستی مردم جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
عظیم آباد
لغتنامه دهخدا
عظیم آباد.[ ع َ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در هند که آن را پتنه هم خوانند. (آنندراج ). نام شهر پاتنا که پایتخت ایالت بهار از ممالک هندوستان است . (ناظم الاطباء).
-
گلکندة
واژهنامه آزاد
قطب شاهیان یا سلطنت گلکنده نام سلسله ایست از سلاطین که گلکنده یا غلکنده و سپس حیدر آباد دکن در جنوب هند از سال918تا1098ه ق1518تا1687م حکومت کردند و به دست امپراتوری گورکانی هند منقرض شدند
-
یالود
لغتنامه دهخدا
یالود. (اِ) بندر را گویند و آن جایی است بر کناردریا برای فرود آمدن کالاها و متاع و اجناس ممالک بیگانه آباد کنند. (فرهنگ ترکتازان هند از آنندراج ).