کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هندواروپایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هندواروپایی
/hendo'orupāyi/
معنی
مردمی از نژاد سفید که از هند تا اقصی نقاط اروپا پراکنده شدهاند و آنها را به هشت شعبۀ آریایی، یونان و مقدونی، ارمنی، آلبانی، ایتالیایی، سلتی، ژرمنی، لیتوانی و اسلاوی تقسیم کردهاند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هندواروپایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. فرانسوی] hendo'orupāyi مردمی از نژاد سفید که از هند تا اقصی نقاط اروپا پراکنده شدهاند و آنها را به هشت شعبۀ آریایی، یونان و مقدونی، ارمنی، آلبانی، ایتالیایی، سلتی، ژرمنی، لیتوانی و اسلاوی تقسیم کردهاند.
-
جستوجو در متن
-
اسلاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: slave] 'eslāv ۱. شاخهای از اقوام هندواروپایی، شامل روسها، لهستانیها، چکها، کرواتها، و اسلوونها.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی، از شاخۀ بالتو ـ اسلاوی، شامل زبانهای روسی، اوکراینی، بلغاری، و لهستانی.
-
ارنئوت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [ترکی، مٲخوذ از یونانی] ‹ارنائود، آرنائود، آرناوود› [عامیانه، مجاز] 'arna'ut غول بیابانی و بیتربیت. Δ دراصل، نام قومی از نژاد هندواروپایی، ساکن کشور آلبانی است.
-
ژرمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: germain] žerman نژاد مردم آلمان.ژرمنی۱. مربوط به ژرمن.۲. شاخۀ زبانی از خانوادۀ زبانی هندواروپایی.
-
سنسکریت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sanscrit ‹سانسکریت› sansk[e]rit زبان علمی و مقدس هندیان که از زبانهای هندواروپایی و از دستۀ هندوایرانی است و با زبانهای ایرانی کهن (اوستایی و فارسی باستان) بسیارنزدیک است.
-
تخاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به تخارستان، ناحیهای در افغانستان قدیم) ‹طخاری› [قدیمی] toxāri ۱. از مردم تخارستان.۲. زبانی از شاخههای مستقل زبانهای هندواروپایی که مردم تخار با آن سخن میگفتند و اکنون از میان رفته است.
-
گیلکی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به گیلک ، زبان مردم گیلان از زبان های ایرانی از خانوادة هندواروپایی . 2 - (اِ.) گوشه ای در آواز دشتی از ملحقات شور (موسیقی ).
-
فرانسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فرانسه) [فرانسوی. فارسی] farānsavi ۱. از مردم فرانسه.۲. تهیهشده در فرانسه: عطرهای فرانسوی.۳. (اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در فرانسه و بلژیک رایج است.۴. مربوط به فرانسه.
-
ارمنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ارمن [= ارمنستان]) 'armani ۱. از مردم ارمنستان؛ ارمنستانی: کشیش ارمنی.۲. تهیهشده در ارمنستان.۳. از نژاد ارمن: ارمنیان جلفا.۴. (اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در ارمنستان رایج است.
-
اسپانیایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسپانیا) 'espāniyāy(')i ۱. مربوط به اسپانیا.۲. از مردم اسپانیا: خوانندۀ اسپانیایی.۳. تهیهشده در اسپانیا.۴. (اسم) زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی که در امریکای جنوبی، امریکای مرکزی، و اسپانیا رایج است.
-
انگلیسی
لغتنامه دهخدا
انگلیسی . [ اِ گ ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انگلیس . || اهل انگلستان . || هر چیز ساخته شده در انگلستان . || زبان مردم انگلستان و ایالات متحده ٔ آمریکا و آن زبانی است هندواروپایی از شعب زبانهای انگلوساکسن و امروزه مهمترین زبان بین المللی است .
-
روس
لغتنامه دهخدا
روس . (اِخ ) در استی اوریسگ ، در گیلکی اورس ، نام قوم ساکن روسیه . بخش اعظم ملت روسیه از لحاظ نژاد به دو دسته ٔ بزرگ تقسیم می شوند: خانواده ٔ هندواروپایی و خانواده ٔاورال وآلتایی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گروهی که بلاد آنها بسرحد صقالبه و ترک پ...
-
پهلوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به پهلَو) [قدیمی] pahlavi ۱. نوعی سکۀ طلا به وزن ۱۳/۸ گرم که در زمان سلسلۀ پهلوی در ایران ضرب میشد.۲. زبانی از شاخۀ زبانهای هندواروپایی که در دورۀ اشکانیان و ساسانیان در ایران رواج داشت.۳. (اسم) (موسیقی) گوشهای در دستگاههای ...
-
اشلایخر
لغتنامه دهخدا
اشلایخر. [ اِ خ ِ ] (اِخ ) اوگوست . (1821 - 1868 م .). دانشمند زبان شناس آلمانی که در ماینینگن تولد یافت . وی در شهرهای بن و پراگ و ینا (1857 م .) تدریس میکرد و در زبانشناسی هندواروپایی تحولی به وجود آورد و در علوم طبیعی مساعی بسیاری بکار برد و آنها ...