کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هندسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
diagram
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمودار، جدول، طرح، نما، شکل هندسی، خط هندسی
-
diagrams
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمودارها، جدول، طرح، نما، شکل هندسی، خط هندسی
-
geometric series
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجموعه هندسی
-
geometrid moth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هندسه هندسی
-
geometric pace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرعت هندسی
-
geometric mean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانگین هندسی
-
geometrical irregularity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظمی هندسی
-
هذلولی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، اسم) [عربی. فارسی] (ریاضی) hozluli از اشکال هندسی.
-
geometrical regularity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منظم هندسی
-
wing plan, planform
نمای بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] شکل هندسی بال از نمای بالا
-
geometric standard deviation
فرهنگ لغات علمی
انحراف معیار هندسی
-
simplex
سادک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] سادهترین شکل هندسی با بعد مفروض
-
ذوعضاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذوعضادَة] (ریاضی) [قدیمی] zu'ezāde از آلات هندسی و نجومی؛ آلیداد.
-
spherical geometry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هندسی کروی، هندسه کروی
-
دیاگرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: diagramme] diyāg[e]rām ۱. درنگار؛ نمودار.۲. طرح؛ شکل هندسی؛ خط هندسی؛ خطی که شکل اثر معینی را معلوم کند.