کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هندبا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هندبا
/hendabā/
معنی
= کاسنی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هندبا
لغتنامه دهخدا
هندبا. [ هَِ دَ / دِ ] (ع اِ) هندب . کاسنی . هندباة. بَرّی بود و بستانی . و آن دو نوع بود:یکی ورق آن پهن بود نزدیک به کاهو و نوعی دیگر ورق آن باریک بود. طعم برّی آن تلخ و نوع نیکوی آن بستانی ، تر شیرین بود. بهترین نوع آن شامی است که به یونانی انطوبیا...
-
هندبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هندباء، معرب، مٲخوذ از سُریانی] ‹هندبید، هندباج› (زیستشناسی) [قدیمی] hendabā = کاسنی
-
واژههای مشابه
-
اصل هندبا
لغتنامه دهخدا
اصل هندبا. [ اَ ل ِ هَِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به اصل الهندبا شود.
-
جستوجو در متن
-
هندبید
لغتنامه دهخدا
هندبید. [ هَِ ] (اِ) هندبا. کاسنی . (برهان ). رجوع به هندبا شود.
-
هندوا
لغتنامه دهخدا
هندوا. [ هَِ ] (اِ) نوعی از بیش است . (مخزن الادویه ). هندبا. رجوع به هندبا شود.
-
کستاج
لغتنامه دهخدا
کستاج . [ ک َ ] (اِ) کاسنی را گویند و آن رستنی باشد دوایی که آن را هندبا خوانند. (آنندراج ).
-
هندباة
لغتنامه دهخدا
هندباة. [ هَِ دَ / دِ ] (ع اِ) یکی از هندبا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
ساوس
لغتنامه دهخدا
ساوس . [ ] (اِ) اسم یونانی هندبا است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
کسناج
لغتنامه دهخدا
کسناج . [ ک َ ] (اِ) کاسنی . (ناظم الاطباء). کاسنی را گویند و آن رستنیی باشد دوایی که آن را هندبا خوانند. (برهان ).
-
هلفیفا
لغتنامه دهخدا
هلفیفا. [ هََ ] (اِ) به لغت سریانی نوعی از کاسنی باشد، و آن را به فارسی تلیخی گویند. استسقا را نافع است . (برهان ). هندبا. (از فهرست مخزن الادویه ).
-
هندب
لغتنامه دهخدا
هندب . [ هَِ دَ ] (ع اِ) کاسنی . (منتهی الارب ). دانه ٔ معروفی است که خورده میشود. هندبا. هندباء. (اقرب الموارد).
-
کاسنی کوهی
لغتنامه دهخدا
کاسنی کوهی . [ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هندبا جبلی . (کارآموزی داروسازی ص 198).
-
پروتیزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) pervatizak گیاهی از دستۀ کاسنیها که جوشاندۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ سرفههای مزمن و درد مفاصل به کار میرفته؛ کاسنی صحرایی؛ خندریلی؛ هندبا.