کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم ارز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
analogue/ analog
همساختار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی دو ترکیب دارویی که ساختار مشابه دارند
-
uniform, uniforme (fr.)
همسانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جامۀ همسان و همرنگ که معمولاً متعلق به گروه شغلی یا آموزشی خاص باشد
-
conference calling
همسخنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که کاربر با استفاده از آن بتواند با چند مشترک ارتباط همزمان داشته باشد و آنها را نیز بهطور همزمان با یکدیگر مرتبط سازد
-
chorister
همسُرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] عضو گروه همسُرایان
-
chorus 3, choir 2
همسُرایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گروه خوانندگانی که آثار آوازی را بهصورت دستهجمعی اجرا میکنند
-
choral
همسُرایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] وابسته و مربوط به همسُرایی
-
chorus 4
همسُرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعهای برای گروه همسُرایان که اغلب پویهای از یک اثر بزرگ است
-
group riders
همسفران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مسافرانی که مبدأ و مقصدشان یکی است و با یک وسیلۀ نقلیه همراهِ با هم سفر میکنند
-
group riding
همسفری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سفر با یک وسیلۀ نقلیه همراه با هم و با مبدأ و مقصد مشترک
-
confluent
همشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ویژگی خطوط جریانی که در راستای شارش بیش از پیش به هم نزدیک شده باشد
-
confluence
همشاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] به هم نزدیک شدن بیش از پیش خطوط جریان در راستای شارش
-
همشدت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← خط همشدت
-
crosstalk
همشنوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] درهمآمیزی ناخواستۀ دو نشانک/ سیگنال که در دو محیط انتقال نزدیک به یکدیگر حمل شوند * این معادل مخفف "درهمشنوی" است.
-
homophonic 2
همصدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] منسوب به همصدایی
-
homophony 2
همصدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. نوعی چندصدایی که در آن همۀ بخشها دارای ریتم یکساناند 2. نوعی چندصدایی که دارای یک خط لحنی اصلی است