کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همپوشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← همپوشانی
-
واژههای مشابه
-
پوشی
لغتنامه دهخدا
پوشی . (اِ) جامه ای که از آن عمامه و شال کمر میکرده اند : قاری ، مصنفات تو بر پوشی و برک هر جا رفوگران هنرور نوشته اند. نظام قاری (دیوان البسه ).دارم بسی ز ریشه ٔ پوشی خیالهایابم ز عقد طره ٔ دستار حالها. نظام قاری (دیوان البسه ).این سرکشی که در سر پو...
-
پوشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] puši پارچهای که از آن شال سر و کمر میساختهاند: ◻︎ تا چند کنی پوش ز پوشی کسان / از جامهٴ عاریت نشاید برخورد (نظام قاری: لغتنامه: پوشی).
-
عیب پوشی
لغتنامه دهخدا
عیب پوشی . [ ع َ / ع ِ ] (حامص مرکب ) اغماض از سهو و خطای دیگران . (ناظم الاطباء).
-
کهنه پوشی
لغتنامه دهخدا
کهنه پوشی . [ک ُ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل کهنه پوش . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کهنه پوش شود.
-
phosphating, phosphatizing
فسفاتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ایجاد پوشش فسفاتی بر روی قطعۀ فلزی
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
chromizing
کرومپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نفوذ دادن کروم به لایۀ سطحی محصول فلزی
-
pulp capping/ pulp cap
مغزهپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] قرار دادن پوشش یا پانسمانی حاوی مواد تسکیندهنده بر روی مغزۀ بازشدۀ دندان
-
سلح پوشی
لغتنامه دهخدا
سلح پوشی . [ س ِ ل َ ] (حامص مرکب ) پوشیدن سلاح جنگ و خود را بدان آرایش کردن . (ناظم الاطباء).
-
سلاح پوشی
لغتنامه دهخدا
سلاح پوشی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) عمل سلاح پوشنده .عمل آنکه سلاح می پوشد. حاصل عمل سلاح پوش : زاهد که کند سلاح پوشی سیلی خورد از زیاده کوشی .نظامی .
-
bit masking
بیتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نادیده گرفتن ارزش بیت در موقعیت معینی از یک رشتهبیت
-
solvation
حلاّلپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پوشاندن یونهای موجود در محلول با حلاّلی بهجز آب
-
چشم پوشی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) نادیده گرفتن ، بخشیدن .