کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همیشگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همیشگی
/hamišegi/
معنی
دائمی؛ بهطور مداوم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دایمی، علیالدوام، مداوم
۲. استمرار، تداوم
دیکشنری
accustomed, abiding, agelong, all-time, constant, dateless, deathless, eternal, faithful, frequent, habitual, perennial, immortal, lasting, lifelong, open, permanent, regular, routine, standing, steady, stock, undying, usual
-
جستوجوی دقیق
-
همیشگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. دایمی، علیالدوام، مداوم ۲. استمرار، تداوم
-
همیشگی
لغتنامه دهخدا
همیشگی . [ هََ ش َ / ش ِ ] (حامص ) مداومت و پیوستگی . (آنندراج ). دوام . دیمومت . (السامی ). || ازلیت . قدم . (السامی ). || (ق ) برای همیشه . دائما. به طور دائم : به سرای سپنج مهمان رادل نهادن همیشگی نه رواست . رودکی . || (ص نسبی ) دائمی . جاودان : ب...
-
همیشگی
فرهنگ فارسی معین
(هَ شِ) (حامص .) 1 - پیوستگی ، مداومت . 2 - جاویدان بودن ، ابدیت .
-
همیشگی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - منسوب به همیشه ، دایمی . 2 - (ق .) همیشه ، همواره .
-
همیشگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamišegi دائمی؛ بهطور مداوم.
-
همیشگی
دیکشنری فارسی به عربی
ابدي , عادي , مالوف , مستمر
-
واژههای مشابه
-
frequent flyer
مسافر همیشگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود
-
جلسه همیشگی
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعٌ نِظَامي (مُنَظَّمٌ)
-
همیشگی داءمی
دیکشنری فارسی به عربی
ابدي
-
تدابیر همیشگی
دیکشنری فارسی به عربی
إجراءاتٌ رَتيبة (رُوتينية)
-
سیاست همیشگى
دیکشنری فارسی به عربی
السياسة المستمرة
-
جلسه منظم (همیشگی)
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتِماعٌ نِظَامي (مُنَظَّمٌ)
-
سرمایه ثابت یا همیشگی
دیکشنری فارسی به عربی
صندوق
-
مردمی که دارای درآمدهای همیشگی باشند)
دیکشنری فارسی به عربی
البرجوازية