کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همیان
/hamyān/
معنی
کیسۀ درازی که در آن پول میریختند و به کمر میبستند؛ کیسۀ پول.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدره، صره، کیسه
دیکشنری
purse, tote bag
-
جستوجوی دقیق
-
همیان
واژگان مترادف و متضاد
بدره، صره، کیسه
-
همیان
لغتنامه دهخدا
همیان . [ هََ م ْ ] (اِ) بر وزن انبان ، کیسه ای باشد طولانی که بر کمر بندند و به عربی صره خوانند. (برهان ) : قیمت همیان و کیسه از زر است بی زری همیان و کیسه ابتر است . مولوی .خواجه هر جا قصه ٔ پیراهن یوسف شنیدپیش چشمش جلوه ٔ همیان درهم می کند. کلیم ....
-
همیان
لغتنامه دهخدا
همیان . [ هََ م َ ] (ع مص ) روان گشتن آب و اشک . || ریختن چشم اشک را. || رمیدن و پراکنده رفتن ماشیه به چراگاه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هَمْی شود.
-
همیان
لغتنامه دهخدا
همیان . [ هَِ م ْ ] (ع اِ) اِزاربند. || کمربند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کیسه ای که در آن درهم نهند. (منتهی الارب ). ج ، همایین . (اقرب الموارد). گویند: له همیان ؛ یعنی سرین بزرگی دارد. (از ناظم الاطباء). در معنی کیسه ٔ هزینه ظاهراً معرب ...
-
همیان
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) کیسه ، کیسة پول .
-
همیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هنبان، هامیان، آمیان، امیان، انبان› [قدیمی] hamyān کیسۀ درازی که در آن پول میریختند و به کمر میبستند؛ کیسۀ پول.
-
واژههای مشابه
-
غار همیان
واژهنامه آزاد
غار هومیان، نام غار ماقبل تاریخی در شمال کوهدشت در استان لرستان، که نقش های صخره ای بی همتایی دارد.
-
جستوجو در متن
-
هامیان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] hāmyān = همیان
-
انبان
لهجه و گویش تهرانی
همیان
-
همایین
لغتنامه دهخدا
همایین . [ هََ ] (ع اِ) ج ِ همیان . (منتهی الارب ). رجوع به همیان شود.
-
انبانه تیماج
لهجه و گویش تهرانی
همیان محکم
-
ذوات الکیس
لغتنامه دهخدا
ذوات الکیس . [ ذَ تُل ْ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جانوران که زیر شکم چیزی چون همیان دارند که بچگان خود را در آن حمل کنند. همیانیان . همیان داران . همیان وران .
-
بدره
واژگان مترادف و متضاد
صره، کیسهزر، همیان