کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همگونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همگونی
/hamguni/
معنی
شبیه بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تجانس
دیکشنری
similarity
-
جستوجوی دقیق
-
assimilation 2
همگونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایندی که ازطریق آن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی برای مطابقت با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگرِ پیش یا پس از آن تغییر میکند متـ . همگونشدگی
-
همگونی
واژگان مترادف و متضاد
تجانس
-
همگونی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) hamguni شبیه بودن.
-
واژههای مشابه
-
partial assimilation
همگونی جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن برخی از مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی دیگر متـ . همگونی ناقص incomplete assimilation
-
complete assimilation
همگونی کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی کلی
-
total assimilation
همگونی کلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن تمام مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصههای واحد آوایی دیگر متـ . همگونی کامل complete assimilation
-
incomplete assimilation
همگونی ناقص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی جزئی
-
regressive assimilation, anticipatory assimilation
همگونی پسرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پس از آن
-
progressive assimilation
همگونی پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همگون شدن مشخصه یا مشخصههای یک واحد آوایی با مشخصه یا مشخصههای واحد آوایی پیش از آن
-
جستوجو در متن
-
همگونشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← همگونی
-
standardisation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استاندارد سازی، متعارف سازی، همگونی، معیار گیری، طبقه بندی
-
تطابق
واژگان مترادف و متضاد
۱. برابری، مطابقت، همگونی ۲. باهم برابر شدن ۳. برابر کردن
-
مجانست
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجانس، تجنیس، مجانسه، همجنسی ۲. تشابه، مشابهت، همانندی، همگونی