کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همگنسپهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
homosphere
همگنسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بخش پایینی در تقسیمبندی دولایهای جو که در آن ترکیبات جوّ عمدتاً همگناند
-
واژههای مشابه
-
همگن
لغتنامه دهخدا
همگن . [ هََ گ ِ ] (ص مرکب ) همگین . انباز. شریک .(یادداشت مؤلف ). ج ، همگنان . رجوع به همگنان شود.
-
همگن
فرهنگ فارسی معین
(هَ گ ) [ په . ] (اِ.) 1 - همه . 2 - همتا، همانند. 3 - یکنواخت .
-
همگن
دیکشنری فارسی به عربی
نظير
-
سپهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepehr) آسمان ؛ (به مجاز) روزگار ؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه راست پنجگاه .
-
سپهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسمان، سما، طارم، عرش، فضا، فلک، کیهان، گردون ≠ ارض، زمین ۲. اقبال، بخت، طالع ۳. روزگار
-
سپهر
لغتنامه دهخدا
سپهر. [ س ِپ ِ ] (اِ) پارسی باستان «سپیثره » (لغةً یعنی سپهرداد، آسمان آفریده )، پهلوی «هوسپیتر» و «سپیهر» بقول نلدکه این کلمه مستقیماً از سانسکریت «سویتر» (مایل بسفیدی ، سفید) آمده و بقول گایگر کلمه ٔ افغانی «سپرا» (خاکستری رنگ ) از آنجاناشی است . (...
-
سپهر
فرهنگ فارسی معین
(س پِ) [ په . ] (اِ.) 1 - آسمان . 2 - فلک .
-
سپهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: spihr] sepehr ۱. آسمان؛ فلک.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.〈 سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.〈 سپهر زنگاری: [قدیمی] = 〈 سپهر کبود〈 سپهر کبود: [قدیمی] آسمان نیلگون: ◻︎ گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل...
-
سپهر
دیکشنری فارسی به عربی
سماء
-
سپهر
واژهنامه آزاد
آسمان.
-
homogeneous membrane
غشای همگن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار، مهندسی شیمی] غشایی با ساختار و ویژگیهای انتقالدهندگی یکسان در تمام ضخامت آن
-
homopause
همگنایست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تراز گذار از همگنسپهر به دگرگِنسپهر
-
homogenizer
همگنساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی برای یکنواخت کردن پراکندگی اجزای موجود در مواد