کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همپیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
همپیمان
مترادف و متضاد
موتلف، متحد، متفق، همعهد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
همپیمان
واژگان مترادف و متضاد
موتلف، متحد، متفق، همعهد
-
واژههای همآوا
-
هم پیمان
لغتنامه دهخدا
هم پیمان . [ هََ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) هم عهد. هم قسم . هم سوگند. دو تن که با یکدیگر بر سر کاری پیمان بندند و متفق شوند.
-
هم پیمان
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ یا پِ) (ص .) کسی که با دیگری عهدی بسته ، هم عهد.
-
هم پیمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hampeymān همعهد؛ کسی که با دیگری عهد و پیمان بسته باشد.
-
جستوجو در متن
-
hempier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همپیمان
-
متعاهد
واژگان مترادف و متضاد
همعهد، همپیمان ≠ متخاصم
-
همعهد
واژگان مترادف و متضاد
موتلف، متحد، متفق، همپیمان
-
همقول
واژگان مترادف و متضاد
متفقالرأی، متفقالقول، همپیمان
-
موتلف
واژگان مترادف و متضاد
سازوار، متحد، متفق، همپیمان، همراه، همعهد ≠ متخاصم
-
حلیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. همسوگند، همقسم ۲. همپیمان، همعهد ۳. دستیار
-
متحد
واژگان مترادف و متضاد
موتلف، متفق، هماهنگ، همپیمان، همدل، همراه، همرای، همعهد ≠ متخاصم، مخالف
-
متحدمتحد شدن
واژگان مترادف و متضاد
همراهشدن، یکی شدن، متفق شدن، یگانه شدن، یکصدا شدن، همپیمان شدن، همرای شدن، همعهد گشتن