کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هموژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
هموژن
/ho(e)možen/
معنی
۱. مشابه؛ همانند؛ همجنس.
۲. (فیزیک) آنچه دارای ساختار یکنواخت باشد؛ همگن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
متحدالشکل، مشابه، یکسان، یکنواخت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
هموژن
واژگان مترادف و متضاد
متحدالشکل، مشابه، یکسان، یکنواخت
-
هموژن
لغتنامه دهخدا
هموژن . [ هَُ م ُ ژِ ] (فرانسوی ، ص ) یکنواخت . ماده ای که از مولکولهای همانند ساخته شده باشد. سلولهای مشابه و همانند بافت مزوفیل در برگ اغلب نباتات یک لپه ای و کاجها و بعضی از دولپه ای ها که ساختمانی یکنواخت و مشابه دارند. (از گیاه شناسی حبیب اﷲ ثاب...
-
هموژن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: homogène، مقابلِ هتروژن] ho(e)možen ۱. مشابه؛ همانند؛ همجنس.۲. (فیزیک) آنچه دارای ساختار یکنواخت باشد؛ همگن.
-
جستوجو در متن
-
مزوفیل
لغتنامه دهخدا
مزوفیل . [ م ِ زُ ] (فرانسوی ، اِ) بافتی که فضای داخلی برگ را که بین دو طبقه ٔ اپیدرم فوقانی و تحتانی است فرا گرفته است . (از دائرة المعارف کیه ). در بین دو طبقه اپیدرم برگ (اپیدرم برگ فوقانی و اپیدرم تحتانی ) سلولهائی با جدار نازک و گلوسیدی (سلولزی ...